برای خالی نبودن عریضه2

بازم سر درد اومده سراغ من، از اونجایی که خیلی نگران بودید گفتم وگرنه منو قر و قنبیل؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!

امروز یه چیزی به ذهنم رسید، هر کسی یه جور با پدر و مادرش عیاقه یا نیست. مثلا" اگر متوجه باشید من و بنفشه عزیز (این عزیزش مخصوص بودا) خیلی در مورد پدرهامون یا کارهایی که توی خونه می کنند یا می کردند می نویسیم. اون موقع هم که در مورد اسم زمان بچگی خودم نوشتم، بعضی خواننده ها اعتراف کردند که از این اسمها داشتند.

خوب اگر حوصله دارید توی نظرات یا وبلاگهاتون، بگید که چه شوخی با پدر یا مادرتون دارید.


 

 

مثلا" من : من کلا" با مادرم عیاق نیستم پس فایلش اینجا بسته می شه. بابام هم آدم خیلی خشکیه به عنوان مثال من یادم نیست آخرین باری که ماچش کردم کی بود یا کی آخرین بار همدیگرو بغل کردیم. با این حال ما کلی با هم چیت چت داریم و می تونیم ساعتها در موردی با هم حرف بزنیم و تقریبا" می تونم در مواردی گولش بزنم و یا بهش زور بگم.

این موضوع معروف بوده که یخ بابای غربتی رو غربتی می تونه باز کنه. حالا نه اینکه خیلی هم یخش باز بشه ها، همین که بتونی جلوش جولان بدی برای ملت کافیه. پدر من کاشانیه و به طبع منم همینطور ولی من هیچ وقت ندیدم با لهجه صحبت کنه، کاری که عمه ها یا عموم وقتی خیلی سرخوشند برای سرگرمی انجام می دهند. از طرف دیگه به دلیل خشکی ذاتی پدرم، ندیدم که شوخی بکنه یا جک بگه!!!!!!!!!!!!!!

چیزی که من قبلنا کشف کردم، این بود که بابام از کاشانی حرف زدن ماها خوشش میاد. همین دیگه، نسخه اش پیچیده شد. من برای دلبری از بابام باهاش با لهجه حرف می زنم و به خصوص به اسم صداش می کنم. یه ذره برای بقیه عجیبه، با توجه به شناختی که از پدرم دارند که اجازه می ده به اسم صداش کنم.

اسم پدر من حِِسام هستش و من با لهجه اختراعی خودم بهش می گم آق حَساممممممممم! و بعدش بهش زور می گم و بنده خدا خلع سلاح می شه.

همین دیگه سرم یاری نمی کنه به مونیتور بیشتر نگاه کنم. از اینجور چیزا اگر دارید بنویسید بقیه استفاده کنند.

یا به تعبیری دیگر، خواننده ها یاری کنید تا من وبلاگ داری کنم!


نظرات هم بدون تاییده

نظرات 28 + ارسال نظر
مهشید یکشنبه 24 آذر 1392 ساعت 10:14 http://www.luxfa.ir

ممنون

خواهش می کنم ولی برای چی؟

پدرام یکشنبه 24 آذر 1392 ساعت 10:31

پدرها در جوانی پسر دوستند ولی پا به سن که میگذارند دختر دوست می شوند، (البته کلی دلایل روانشناختی داره که در موردش بحث نمی کنم)

پ.ن: البته قصد ندارم هیچ قضاوتی در خصوص جنسیت مهندس جان بکنم

شما خوب میای تئوری می دی میریا!

مینا یکشنبه 24 آذر 1392 ساعت 10:43

منم حرفم توی خونه واسه بابام برو داره هر وقت هرکی چیزی بخواد که فکر میکنه ممکنه بابام بگه نه ازم میخوان که من بگم. منم بابام مثل بابای تو با اینکه رامسریه ولی چون از بچگی تهران بودن و با وجود اینکه پدربزرگ مادربزرگم شمالی حرف میزدن بلد نیست شمالی صحبت کنه ولی عمه هام و عموهام بلدن و وقتی بابام مثلا میخواد یه وقتایی شمالی بحرفه اینقد مسخره میشه که همه فقط روی درو دیوار پشتک بالانس میزنن

خوب بود

پدرام یکشنبه 24 آذر 1392 ساعت 10:49

مهندس جان چند وقت پیش در خصوص یک داروی جدید یک مطلبی دیدم، شاید برای شما هم مفید باشه، یک سری به آدرس زیر بزن
www.mimdaroo.com

البته یادم هست که گفتید سردرد شما میگرنی نیست

دکتر تکتم که می گه میگرنه، والا این دکترها هیچ کدوم همدیگرو قبول ندارند.

بهاره یکشنبه 24 آذر 1392 ساعت 11:38

من هم کاشونیم!

ولی خب فکر نکن کاشونیا به حسام بگن حَساممممممم

بنظرم حسام کاشونیش هم میشه حسام

ببین نمیدونم کجا زندگی میکنی؟ یا چندوقت یه بار لهجه کاشی غلیظ رو میشنوی..

حسن به کاشونی میشه حسَ

حسین میشه حسی

ابولفضل میشه اِبل

محمد میشه ممد

ولی ولی حسام میشه حسام!! مگر اینکه روستاهای اطراف باشه که بگن حَسام

خوب من همیشه لهجه دست 2-3 شنیدم. برای همین نوشتم که لهجه اختراعی که لهجه جایی هم خدشه دار نشه.
مثلا" من بجز 4-5 کلمه خیلی از کلمه های کاشانی رو نمی فهمم مثل باغسوره، سُده یا اِلگواره

پدرام یکشنبه 24 آذر 1392 ساعت 12:30

خانم دکتر اگر طبابتشون هم مثل دیگر هنرهاشون باشه خوب راسته میگه
ولی معمولا بین میگرن و سردردهای خوشه ایی تداخل تشخیص پیش میاد
مهمترین علامت سردرد میگرنی در هنگام شدتش اینه که شما نمیتونید به طور دراز کش بخوابید و معمولا ناچار هستید نشسته بخوابید

یک مدت قطره هایپیران رو امتحان کنید فکر کنم جواب بگیرید

منم اینجام، منم اینجام

تکتم (دکتر آشپز) یکشنبه 24 آذر 1392 ساعت 12:40 http://drashpaz2.persianblog.ir/

پدرام خان من تسلیمم. من حداقل در هفت سال اخیر از کار پزشکی غربی دورم و مطالعه هام فقط در زمینه طب سوزنی بوده و روی نظرهام اصلا پافشاری ندارم.
اما شوهر من میگرن ثابت شده داره و وقتی سردرده دراز میکشه و میخوابه! البته نه یک خواب خوب اما میخوابه.
با هایپیران موافقم در مورد میگرن و سردرد خوشه ای هردو کاربرد داره.
اگر دوست داشتی هم بگو من چندجا واسه طب سوزنی و میگرن بهت معرفی کنم که معجزه میکنه.

اینجا، اینجا، نگگگگگگگگگگگگگگگا

تکتم (دکتر آشپز) یکشنبه 24 آذر 1392 ساعت 12:41 http://drashpaz2.persianblog.ir/

راستی غربتی جان سرت درد میکنه چرا فحش میدی؟
بیا پیشونیتو ماچ کنم یه کلاه و شال خوشگلم برات ببافم عزیز مادر سه ساله

بیا

پدرام یکشنبه 24 آذر 1392 ساعت 12:45

اختیار دارید خانم دکتر
اطلاعات بنده محدود به 4تا مقاله ست و مسلما نظر شما صائب است
پزشکانی که وارد حوزه طب آلترناتیو میشن بنظرم دیدگاه بهتری نسبت به بیماریها دارند

منم، منم، بازی

تکتم (دکتر آشپز) یکشنبه 24 آذر 1392 ساعت 13:04 http://drashpaz2.persianblog.ir/

من فعلا در طب قرتی بازی و خانه داریهای خودم غرق شدم. در برابر سختیهای زندگی و بیماری پدرم بهترین راه دفاعه.

من، من، من

پدرام یکشنبه 24 آذر 1392 ساعت 13:11

آرزوی بهبودی برای پدر گرامیتون و موفقیت برای خودتون سایر اعضای خانواده

آمین

پدرام یکشنبه 24 آذر 1392 ساعت 14:35

مهندس جان شما که اصل و محور وبلاگ هستید
ببخشید که گفتگو دو نفره شد
چون شما سرتون درد میکرد خواستیم استراحت کنید

اوهوم، خوشمان آمد.

asghari یکشنبه 24 آذر 1392 ساعت 14:40

آقا نمیدونم سردرد خوشه ایه، میگرنه، کوفته، فقط همینقدر میدونم که وقتی میاد کلا فلج مغزی میشم...همین. الان کلی کار دارم ولی چون دیشب بدجوری عصبانی شدم از دیشب دیگه نمیتونم کاری بکنم...فقط نشستم مقاله دانلود میکنم. همین. تازه جدیدا پیشرفت هم کرده جفت کتفهام هم درد میگیره به علاوه گردن

خیلی بد کوفتیه

پدرام یکشنبه 24 آذر 1392 ساعت 15:45

رنگ درونی متولدین خرداد آنها را به افرادی دلسوز٬ مهربان ٬ خونگرم و صادق تبدیل ساخته که حرکاتی سریع تر از بقیه ولی دلپذیر دارند. متولدین خرداد از کارهای یکنواخت و تکراری بدشان می آید و به همین علت کارهای روزانه باعث می شود که فکر کنند همچون پرنده ای در قفس اسیر شده اند. این افراد ذاتا بی قرار هستند و همواره در پی هیجان و تغییر و تنوع هستند و اگر در یک جا ثابت بمانند افسرده می شوند. آنها با مهارت های ذاتی خویش چنان در ذهن مخاطب طوفان به راه می اندازند که هیچ کس متوجه تغییر مسیر ذهن نمی شود و اینگونه است که می توانند به اسکیموها یخ بفروشند و به افراد بدبین رویا !

پ.ن: مهندس جان نظرت در مورد خط آخر چیه؟

من نویسنده های این متنهارو پیدا کنم یه میخ 15 سانتی حرومشون می کنم البته با اون میخ زنه می زنما!

پدرام یکشنبه 24 آذر 1392 ساعت 16:27

اوه اوه باز این مهندس جان عصبانی شد
باید به دکتر چوبکی بسپارم او گان رو ببره قایم کنه

خود دکتر هم یکی باید با گان بزنتش

پدرام یکشنبه 24 آذر 1392 ساعت 18:03

دکتر جان خیلی مواظب خودت باش
ظاهرا وضعیت بد جوری قرمزه

شما برو کوچه خودتون بازی کن

پدرام یکشنبه 24 آذر 1392 ساعت 18:53

چشم

آ باریکلا

پدرام یکشنبه 24 آذر 1392 ساعت 19:08

فردا بیام؟

بیا

پدرام یکشنبه 24 آذر 1392 ساعت 19:22

اوووگی

بنفشه یکشنبه 24 آذر 1392 ساعت 22:28

عزیز

دیدی؟ حالا هی بیا شلوغ کن.

بنفشه یکشنبه 24 آذر 1392 ساعت 22:30

باز سوسول بازیت شروع شد سردرد گرفتی؟!

نکه خیلی هم ناز آدمو می کشند؟

م؛ط یکشنبه 24 آذر 1392 ساعت 23:29

سلام عزیزم؛خدا سلامتی بده بهت عزیزم

ممنون. آخی یکی هم به ما گفت عزیز!

مینا دوشنبه 25 آذر 1392 ساعت 09:55

میبینم که کامنتها به هر چیزی مربوط میشد بجز اونی که غربتی خواسته بوده. دقت کردی غربتی جان دیگه کسی حرفتو نمیخونه؟ هر کاری دلشون میخواد میکننا...... وای امروز چقد سرده. اون طرفا هم سوز میاد؟

آره سوز میاد، حرف گوش نمی کنید که. خواننده های چموشی دارم!

مینا دوشنبه 25 آذر 1392 ساعت 10:29

من؟ من؟ شیب؟ من که به این حرف گوش کنییم......

با شما هم نمی شه درد و دل کرد؟
شما فقط خودت باید معاشرت کنی اینجا؟

پدرام دوشنبه 25 آذر 1392 ساعت 10:35

این هم یه هدیه برای پدرهایی که به دخترشون محبت می ورزند

مردها موجودات عجیبی هستند
به محض اینکه میفهمند دلبسته شان شدی اشکت را در می آورند!
تنها مردی که اشک عاشقش را در نمی آورد
پدر است..و همه ی دخترها عاشق پدرشان...
مردها پدر که میشوند تازه میفهمند زنها چقدر دوست داشتنی هستند!
مردی، با دختر دار شدن آغاز می‌شود

ایشالا، خاله کلاغه زودتر بیاد، شما هم دختردار بشی. اینقدر وبلاگ گردی نکنی. بری تو صف پمپرز و شربت دل درد!

پدرام دوشنبه 25 آذر 1392 ساعت 11:06

برای خودت دعا کن
بقول دوستتون من از اونهاییم که دم به تله نمیدم


از قدیم گفتند با دعای گربه سیاهه بارون نمیاد!

مینا دوشنبه 25 آذر 1392 ساعت 11:11

بعله که فقط من باید معاشرت کنم. آخه من وبلاگ ندارم مجبورم میفهمی.... اصلا میفهمی اجبار یعنی چی؟ درک میکنی..... بقیه وبلاگ دارن اونجا هم میتونن معاشرت کنن. درک کن..........

باشه، باشه، شما گریه نکن. بیا روی سر ما معاشرت کن اصلا".

مینا دوشنبه 25 آذر 1392 ساعت 11:38

به خدا اگه من راضی باشم با این سردردت. آهان فهمیدم میخوای بیام رو سرت معاشرت کنم که بعدش روم شکوفه بزنی.......... عمرا...... دیدی دستتو خوندم..... برو از خدا بترس.

وای دستمون رو شد، در برید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد