خاطره دزدی 13-بچه های فامیل دکتر چوبکی اینا

یادتونه از نوه خواهر دکتر چوبکی نوشته بودم که رفته بوده سفره آبروریزی کرده بوده. دکتر چوبکی می گه پسرک مریض شده بوده و پیش مادر بزرگش بوده.

خواهر دکتر هم که شیمی درمانی می کنه و خوب اولین تاثیرش از دست دادن مو و ابرو و مژه هستش. خلاصه دکتر می گفت من رفتم خونه خواهرم و دیدم پسرک و خواهرم با هم دراز کشیدند و دارند تلویزیون نگاه می کنند، خواهرم هم پسرک رو باد می زنه چون تب کرده بوده . دکتر هم می ره سر خواهرشو ماچ می کنه و بهش می گه چطوری کچلللللللللللللل؟ یک دفعه پسرک با همون حال نزارش داد می زنه، نگوووووووووووووووو، خوشگلههههههههههههههههههههههه.


دومیش از پسر دکتر چوبکیه. آرین که کلاس دوم بوده یک روز میاد پیش باباش و بهش می گه کَسی که " کُش جاکُش" باشه چه جور کَسیه؟ دکتر هر جور جمله رو اینور اونور می کنه نمی فهمه بعدش به پسرش می گه بچه جان چیزی رو که دیدی بنویس ببینم چی می گی. آرین هم می نویسه فلانی " ... کش ج ا ک ش " است!

قیافه دکتر هم


آخرش هم کَسی نفمید موضوع رو چه جوری به پسرش توضیح داده؟


همه غربتی هستند مگر غیر آن ثابت شود

چند روز پیش با بچه، مچه های فامیل پدری یک جا جمع بودیم. الان دیگه همه بزرگ شده اند و هیچ کس زیر سی سال سن نداره. بحث از سیاست و داعش و ساپورت و آب تهران و آلودگی زیست محیطی به این رسید که هر کس توی بچگیش چه تکه کلامی داشته یا توی چشم بقیه به چی معروف بوده :


 

ادامه مطلب ...