دیدید برگشتم-شمسه آینه

اولا" که الان حالم خوبه.

ممنون از همگی که حال و احوال کردید. این مشکلم، راستش اسمشو نمی شه گذاشت مریضی، از دوره جوونی و خامی برام به یادگار مونده و اولین بار وقتی بوجود آمد که مچ (جوونا الان بهش چی میگن؟؟؟؟زیدمو) گرفتم و فهمیدم، سرش هم زمان در دو جا گرمه.

خوب جهالت جوونی باعث می شد فکر کنم دنیا به آخر رسیده و چشم درد وحشتناکی برام بوجود اومد که الان هم وقتی به شدت استرس پیدا می کنم دوباره تکرار میشه. این درد همیشه وسط خواب شروع میشه و از خواب بیدارم می کنه، سمت چپ صورتمو درگیر می کنه و اصلا" به مسکن جواب نمی ده، یه دکتر چشمی بلاخره بهم گفت شاید به ویتامین C جواب بده که تا حدی درد رو کم می کنه. نسبت به نور هم خیلی حساس میشم، علائمش شبیه میگرنه ولی میگرن نیست و 2-3 روز باهاش کلنجار میرم تا درست بشه. خوبیش اینه که همه برای آدم چیزای ویتامین C دار میارن که خیلی حال میده.

 

خوب برم سراغ مطالب وبلاگی.

ما یه همسایه داریم توی کار آینه و برش آینه هستش. یه طرح شمسه داره که الان خیلی طرفدار پیدا کرده و این بابا هم داده تعداد زیادی شیشه به صورت زیر با CNC براش برش داده بودند. بعد که نشسته بود اینا رو مونتاز کنه، هرچی زده توی سر و کله خودش دیده نمی شه و بعد از چیدن بین دو تا آینه آخر فاصله ایجاد میشه. 

با توجه به اینکه در مدت چشم درد، دکتر چوبکی در تاریکی و بدون نور لامپ و با نور لپ تاپ کار کرده، در اینجا وارد فاز پاچه خاری ایشون می شوم و میگم :

اینجا بود که دکتر عین سوپرمن وارد شد و با استفاده از اصول هندسه سوم راهنمایی با کشیدن دو تا دایره و محاط کردن مثلثها، مشکل طرفو حل کرد. البته 100 تومن هم ازش گرفت چون خیلی پر رو بازی درمیاورد و می گفت من از صبح درگیرم، شما که هی میگی مهندسم، مهندسم تا فردا وقت داری اینو مونتاز کنی 100 تومن هم میدم. کل عملیات در 2 دقیقه انجام شد!!!!!

در اینجاست که میگن باباجان جیک و فیکسچر مهمه در مونتاژ، چرا اولش فکر نمی کنید تا بعد اینقدر زجر نکشید. از قدیم گفتند کار مال خره. 20 دقیقه بشین فکر کن، راهشو پیدا کن تا مثل خر مجبور به جون کندن نباشی.