مشتری مداری یا اه این چه نونیه ما می خوریم2

محل کارم امروز خیلی مغشوشه. یعنی از پنج شنبه اینجوری شده.

اون از آقاهه که می خواستم با مشت، سورپرایزش کنم. این هم از دو تا خریدارهای ویلای پیش ساخته!!!!!!!!!!!!


دفتر شده محل فراره مردان کتک خورده!!!!!!!!!!

نمی دونم بقیه هم اینجورین یا ما اینقدر خریدارهامونو لوس می کنیم؟؟ آخه نمی شه که بهشون بگیم پاشین برین!

 

 

داستان خریدار اول، آقای خویی


طبق تعریفی که آقای خویی می کنه دیشب داشته با دخترش توی خونه لی لی بازی می کرده. دخترک هم هی سر باباش کلاه میزاشته، جر زنی می کرده. سنگش میرفته روی خط می گفته: نه توی جدوله. خونه 5 بوده می گفته : بابا رفتی دستشویی من بازی کردم الان خونه هفتم! آقای خویی هم از ساعت یک اینجا نشسته میگه از صبح دارم فکر می کنم من چه دروغی به این بچه گفتم که توی هفت سالگی اینقدر شارلاتان و پشت هم انداز شده؟؟؟؟ آخه من چه نونی بهش دادم که اینجوری شده؟ یا این چیزارو من یادش دادم یا مدرسه!!!


نمی دونم چرا نمی ره خونه به این مسائل فکر کنه؟ یعنی دپرسه هااااااااااااااااااااا


داستان خریدار دوم، آقای اسمشو نیار


از اونور ، اون یکی خریداره اومده که من ازش خوشم نمیاد، فرت و فرت سیگار می کشه و می گه دیشب برای اولین بار دختر کوچیکشو زده!!!!!!!!!!!!

میگه از دیشب نخوابیدم، دارم راه میرم.


من نمی دونم ویلای پیش ساخته می سازیم؟ مشاوره خانواده می دیم؟ پارکیم، ملت برای پیاده روی میان پیشمون؟ کافی شاپیم میان سیگار بکشن، روشنفکر بشن؟ خانمهاشون انداختنشون بیرون، مرکز حمایت از مردان کتک خورده راه انداختیم؟


الان اومدم طبقه پایین دفتر، پیش همسایه ها. این دوتا بنده خدا دور از چشم من دوتا قطره اشک بچکونند، دلشون سبک شه.



بعد نوشت : راستی دیشب چه خبر بوده؟ همه باباها با بچه هاشون درگیری عاطفی پیدا کردند؟


بعد نوشت 2 : طبق تحقیقات میدانی کاشف به عمل اومد که منظور آقای اسمشو نیار از کتک، فشار دادن مچ دست دخترک و یک ضربه به پشت دستش بوده. مشکل آقای اسمشو نیار این که از نگاه بعد دخترک عذاب می کشه که مثل کسی که بهش خیانت شده پدرشو نگاه کرده.

خدارو شکر من بابای کسی نیستم این یه قلم مشکلو ندارم.

نظرات 7 + ارسال نظر
م شنبه 12 مرداد 1392 ساعت 15:20

به گمونم اثرات گرمای بی سابقه س
یه کافی شاپ راه بندازید نوشیدنی خنک بدید مردم ...دست رو زن و بچشون بلند نکنند
درامد کافی شاپ را هم با پیشنهاد دهنده 60 - 40 کنید خدا بزرگه

نه میخوایم حسینیه بزنیم، مردم بیان یه اشکی بجکونند سبک شن!
خرج نذریشم از خوانندگان بگیریم!

بی تای بدون تا شنبه 12 مرداد 1392 ساعت 23:15

حالا من میخواستم یه چی بگم که رکورد عملکرد مشتریاتو رو هوا بزنه.کافی شاپو مشاور خانواده و اینا در مقابلش هیچن.بیخیال نگم بهتره

ای بی تربیت!

دریا یکشنبه 13 مرداد 1392 ساعت 00:21 http://qapdarya.blogfa.com

سلام خوبه که ......
اینهمه کاربا ساخت وساز روحیه بهتون میده
حسینه نزن مشاور کودک راه بنداز پولی گیرت بیادبهتره دیگه این روزا پیش مشاوررفتن داره مد میشه

خوبیش، خیلی خوبه. ما فقط تو خط ثوابیم. اصلا" شما فکر کن یک لحظه به فکر پول باشیم، حاشا و کلا.

خانم مهندس یکشنبه 13 مرداد 1392 ساعت 09:06 http://pareajor.blogfa.com/

بله بله
این هم در نوع خود پدیده ای ست
کودک آزاری!
من هیچ وقت از پدرم کتک نخوردم
ولی کلی از طرف مامانم، دمپایی بهم شلیک شده
هیچم حس خیانت نداشتم

والا توی این قضیه که بیشتر پدرآزاری پیش اومده بود.

بنفشه یکشنبه 13 مرداد 1392 ساعت 18:54

خدا همه رو شفا بده! ما تو بچگی کتک میخوردیم هربار یه انگشتی چیزیمون رو قطع میکردن!

دقیقا"

سارا سه‌شنبه 16 مهر 1392 ساعت 13:27

بچگی های ما یکم رومونو زیاد میکردیم همچین برامون دمپائی پرت میکردن که اگه جاخالی نمیدادیم ضربه مغزی میشدیم . حالا بچه های الان مچشون رو فشار میدن اسمش میشه کتک؟ خوش به حالشون با این پدر مادرای لطیف

والا به خدا، تازه باید باباهه رو ببینید، به گودزیلا می گه آقا دایی بس که نخراشیده است.

آسمانه چهارشنبه 19 شهریور 1393 ساعت 18:06 http://asemaneh2007.blogfa.com

زمان ما مردسالاری و زن سالاری بود حالا که از ما گذشت دوره ی کودک سالاری شد شانس که نداریم

والا به قرعان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد