قضیه پول و شلاق و پیاز و یا آخخخخخخخخخخخخخخخخه چرا-خانه های چوبی

راستشو می خواید این خاطره من نیست و از طرف دکتر چوبکی براتون می نویسم.

 

دکتر چوبکی به نوعی واسه خودش اسم و رسمی داره و اگر از قاط زدنهاش بگذریم آدم کار درستیه توی فیلد خودش.

پارسال بود که شرکتی که توی کار خانه های چوبی کار می کنه و معروفه و من نمی دونم چه جوری با این خراب کاریاش معروف شده، با ما تماس گرفت که دوتا ویلای چوبی بصورت package از روسیه وارد شده که می خواهند (شما فکر کن توی کردان) نصب کنند و مشکل اینه که نمی دونن چی کار کنن!!!!!!!!!!!!

یادمه که هوا سرد شده بود و اونجا از مهرماه دیگه بارندگی و یخ بندون بود که دکتر چوبکی رفت کارهای مربوط به فونداسیون و ... یکی از ویلاهارو انجام داد. خیلی با اون شرکت معروفه و مالک های خونه ها بحثمون می شد که چرا باید شاسی کشی یا فونداسیون برای این کار نصب کنید؟ که ما هم جواب می دادیم باباجان اول از همه خونت لیز میخوره میاد تا سر کوچه باید یه جوری به زمین قفلش کنی! حالا خودت و زن و بچه ات به کنار!!!!!!!!! خوب ما از اول قدرت مذاکره و قانع کردنمون زبانزد خاص و عام بوده.

خلاصه ما به توافق نرسیدیم و خودمون رو از پروژه کنار کشیدیم که بحث اصلیش مالی بود و بحث بعدیش عدم رعایت استاندارها و قوانین ساخت وساز.

فشار اصلی شرکت هم به ما این بود که کار رو زودتر جمع کنید، ما هم می گفتیم باباجان توی این یخ بندون جرثقیل نمی تونه شیب جاده رو بیاد بالا، باید کار دستی انجام بشه (لامصب الاغ هم پیدا نمی شد، کارگر بود روزی 30 تومن، الاغ بود 40 تومن) بعدم اگر قضیه سنبل کردنه ما نیستیم.

دکتر چوبکی هفته پیش برای وقت گذرونی میره سمت ویلاها، می گفت ویلاها هنوز تکمیل نشده بودند، یکیشون شاسی نداشته، روی ویلای چوبی سقف سفالی (که مغایرت کامل با آیین نامه داره) نصب شده و از همه خنده دارتر :

ویلاهارو بریده بودن و 2 متر کوتاهشون کرده بودن!!!!!!!!!!!!!!!!!!

خونه ای بصورت کامل و package وارد شده بود رو ناقص کرده بودند رفت.

از این بدتر اینکه با این گندی که زده بودند دیگه تا سالها توی اون منطقه نمی شه خونه پیش ساخته یا چوبی رو تبلیغ کرد چون همه میگن مثل 2 تا ویلای شخمی سنبل شده کردان؟؟؟؟؟؟؟؟؟

این قضیه که امروز توی کارخونه مطرح شد منو یاد اون مثل انداخت که طرف راه می رفته به همه می گفته خنگ مردم هم شاکی می شن که این طرف بی ادبه و میرن پیش قاضی، قاضی هم حکم میده که بین سه تا مجازات یکی رو انتخاب کنه یک من پیاز بخوره یا 30 تا شلاق بهش بزنن یا 30 درهم بده. این بابای باهوشه ما هم میگه خوب معلومه پیازززززززززز، چون برای بدن خاصیت داره. اولی رو می خوره، دومی رو هم میزنه به بدن، توی سومی دیگه می مونه. به قاضی میگه شلاقم بزنید. سه، چهارتا شلاق که می خوره میگه ببخشید، ببخشید همون پولو میدم خلاص.

حالا حکایت این ویلاها هم اینجوری شده