یادتونه یک همکار داشتم بهش گل کلم کرمو داده بودیم؟ یادتون نیست. شرمنده برید پست های قبلی رو بخونید. شنبه کویز می گیرم.
چند روز پیش دیدم سرکار به شدت داره پووو بازی می کنه! بهش میگم پسر آخه این سن و سال، خنده داره پووو بازی می کنی. میگه شبها کوچول پووو بازی می کنه من باید براش سکه جمع کنم که بتونه برای پووو لباس و غذا بخره.
همچین پدرانی پرورش داده این مملکت.
پی نوشت : کوچول اسم دختر کوچولوی امیرحسینه
اینجا پس هنوز زندست؟
از قدیم خدممتون عرض کردم که: هستم ولی خسته م.
دم همچین پدرایی گرم
راستی سلام جناب مهندس پاییزتون بخیر
چه خوب که هسدین
سلام مهندس جــان خسته
مرسی که باز هم نوشتی
گاه گاهی به خستگیت غلبه کن و باز هم بنویس
سلام خستگی تون برطرف شده ؟ما همچنان منتظریم
سلام مهندس جان
خوبی؟
ما همچنان هستیم، منتظر و امیدوار
لطفا بیا
آخ جون شما هستی امروز داشتم پیاده روی میکردم درواقع میدوییدم یاد خاطره تصادف دو شما افتادم همین موقع ها بود دیگه قبل عید
سلام مهندس جــان
سال نو مبارک
امیدوارم سال خوبی داشته باش و از این ارزوهای خوب خوب
فرصت شد یه چیزی هم بنگار، منتظریم