گربه نامه




اینا رو ببینید. خیلی حوصله ام سر جاش نیست که بنویسم.


این


این یکی طولانیه ولی آخرش خیلی منو خندوند. این همه بقیه ملاحظه شونو کردند آخرش طرف اومد ...


آخریش هم نگاه کنید. موندم کلاغا چی کاره هستند؟ یکی comment گذاشته کوچ هستند که به نظرم خیلی مناسب میاد. شایدم شرط بندی کردند!

نظرات 12 + ارسال نظر
Goli دوشنبه 29 اردیبهشت 1393 ساعت 19:40

کلاغا از این اتفاقها خیلی خوششون میاد. یکبار از یک کوچه واسه خودم خوش خوشک رد میشدم و همه جا هم سکوت بود و کسی جز من هم نبود. یکهو از گوشه چشم دیدم که کنار کوچه یک کبوتر کوچیک اومد پرواز کنه و یک گربه ی سیاه براق پرید روش و گرفتش. یک دفعه صدای قار قار کلی کلاغ بلند شد. بالای سرم رو نگاه کردم دیدم ۵-۶ تا کلاغ روی سیم برق نشستن و دارن این صحنه رو نگاه می کنن و مثل تماشاچیهای فوتبال سر و صدا راه انداختن. خلاصه رفتم کبوتر زخمی رو از گربه گرفتم. یک بالش خونی بود و معلوم بود شکسته. گربه هم نشسته بود با خشم من رو نگاه می کرد همونجا. زنگ زدم به دوستم که یه حوله بیاره که کبوتر رو بپیچیم توش ببریم شلتر و کمی هم غذا برای گربه بیاره. خودم هم تا دوستم برسه نشستم اونجا و با گربه بازی کردم. در تمام این مدت تا دوستم بیاد و کبوتر رو ببریم، همه ی اون کلاغها همونجا مونده بودن و صحنه رو تماشا می کردن و مثل اینکه دارن راجع به ماجرایی که دیده بودن بحث می کنن و نظر می دن قار قار می کردن. وقتی هم که دوستم رسید و کبوتر رو پیچیدیم که ببریم، کوچه رو گذاشتن روی سرشون و اومدن پایین روی زمین نشستن. ما اینطوری برداشت کردیم که از اینکه ماجرا ختم به خیر شد و ما باعث شدیم هیجانش از بین بره، خیلی ناراصی بودن.

رضا دوشنبه 29 اردیبهشت 1393 ساعت 23:15 http://hajv.blogsky.com/

خوشبحال شما که حجم اضافی دارید

میم. سه‌شنبه 30 اردیبهشت 1393 ساعت 09:49 http://i-am-mim.blogsky.com/

اونی که موزیک وسترن داشت خیلی بامزه شده بود... آخرش دلم برای پیشیه که لگد نوش جون کرد سوخت...
الان میخوام موضوع دزدی بکنم به نظرتون اشکالی نداره؟؟؟؟

هر کاری خواستید انجام بدید، توی این وبلاگ مجازید.
فقط من در مرکز توجه باشم!

راستش من بی صدا نگاه کردم. از لگد آخرش خیلی خندم گرفت.

میم. سه‌شنبه 30 اردیبهشت 1393 ساعت 09:50 http://i-am-mim.blogsky.com/

راستی سلام

راستی علیک

میم. سه‌شنبه 30 اردیبهشت 1393 ساعت 10:43 http://i-am-mim.blogsky.com/

با صدا گوش بدید خیلی بیشتر خوشتون میاد گوناه داشت گربه بیچاره
شما همیشه مرکز توجه در کائنات هستید، این یه چیز ثابت شده است

خوشمان آمد

فاطمه سه‌شنبه 30 اردیبهشت 1393 ساعت 11:27

الان محصولات جالیزی حمل شد ها

asghari سه‌شنبه 30 اردیبهشت 1393 ساعت 11:37

الان اینی که میم جابجا کرد هندوانه جالیزی نبود پس چی بود عایا؟ خواص مجاز هستند محصولات جالیزی مبادله کنند عوام نه؟ این یعنی الان تبعیض نیست؟؟؟ من اعتراض دارم...رسیدگی کنید لدفا!!!

میم. سه‌شنبه 30 اردیبهشت 1393 ساعت 12:06 http://i-am-mim.blogsky.com/

پدرام سه‌شنبه 30 اردیبهشت 1393 ساعت 14:08

خوانندگان محترم
مهندس جــان یه چیزی میگه، شنونده باید عاقل باشه
تو فرهنگ ما ممنوع یعنی با شدت و اشتیاق بیشتری انجام گردد


سلام بر فامیل پروردگار

کلی خندیدم.

سلام بر فامیل دور.

مریم سه‌شنبه 30 اردیبهشت 1393 ساعت 18:51 http://marmaraneh.blogfa.com

تو هرسه تا فیلم فقط تصور میکردم اگر من اونجا بودم چی میشد؟ حداقل اتفاق سکته بود، آخه گربه چیه واااااااااای.

تکتم (دکتر آشپز) چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 ساعت 10:28 http://drashpaz.persianblog.ir

اصلا از اولش معلوم بود این پدرام آدم باشعوریه!
غربتی جان هنوزم نشانه های پیغمبر بودنت سرجاشه؟

اون که 100%

راستش من بیشتر فامیل خدا هستم تا چیز دیگه.
می دونی پیغمبری مسوولیت داره بعد هم من جنبه ندارم دوبار چیزیو بگم کسی گوش نکنه می زنم می کشمشون یا می رم پیش خدا درخواست عذاب می کنم. نظم هستی به هم می خوره.

پدرام پنج‌شنبه 1 خرداد 1393 ساعت 12:40

شما لطف دارید خانم دکتر
دوستان دیگر فکر کردند چون الان در دهکده جهانی حضور داریم باید راستی و صداقت را دنبال کنند ولی ما به عنوان یک ایرانی اول باید فرهنگ ودمان را پاس داریم

البته با اجازه پرودگار این وبلاگ و فامیل خدا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد