خاطرات چند خطی11- نوه های خانواده چوبکی

خواهر دکتر چوبکی دو تا نوه داره. یکی از نوه ها که پسر 2 ساله ایه چند روز پیش با مادرش می رن سفره برای دعا و مناجات و سبک شدن روحی مادر. پسرک در تمام مدت وقتی داشته چیزی می خورده داد می زده " به سلامتی" یا " نوشششششششش"
خانم جلسه ای آخرش شاکی شده و به مادر پسرک تذکر داده.


پی نوشت1 : برای مادر بزرگ پسرک دعا کنید فردا جراحی داره برای برداشتن بافت های سرطانیش.

پی نوشت2 : خانمهای خواننده به معاینه های دوره ایتون برای بررسی موارد مشکوک بی توجه نباشید. روشهای معاینه ای که خودتون توی خونه می تونید انجام بدید رو یاد بگیرید. با این اوضاع آلودگی محیط و استرس و هزار کوفت و زهرمار دیگه، همگی مستعد بیماری های سخت هستیم.

پی نوشت3 : پی نوشت 2 این معنی رو نمی ده که آقایون بی توجه باشند ولی چون آقایون به مامانشون هم گوش نمی دن چه برسه به غربتی، به اونها نصیحتی نمی کنم. در کل همه مستعد هستیم، از خانم تا آقا. مراقب باشید.

نظرات 7 + ارسال نظر
ثریا چهارشنبه 27 شهریور 1392 ساعت 19:09 http://uarlkd.blogfa.com

آیااااااااااااااااا من اولم ؟؟؟

بعععععععععععععععععععععععععله، بزن اون دست قشنگه رو.

ثریا چهارشنبه 27 شهریور 1392 ساعت 19:11 http://uarlkd.blogfa.com

حتما دعا میکنیم
چه پسر کوچولویی با مزه ای دارند خدا حفظش کنه.
ممنون بخاطر راهنمایی و گوشزد شما

ممنون

یک بیوتکنولوژیست پنج‌شنبه 28 شهریور 1392 ساعت 05:24 http://1biotechnologist.blogfa.com/

البته باید به آقاشون بگن بیشتر توجه کنه!

تذکر به جایی بوده

استادجان!!! پنج‌شنبه 28 شهریور 1392 ساعت 08:10 http://lakoojanjan.blogfa.com/

قرررررربون فرهنگ دوگانه ی خودمون برم!!!
چطوری میشه با این ظاهر دوگانه مون ما ایرانی ها بچه تربیت کنیم و بهش یاد بدیم که راست و دروغ چیه و صداقت دقیقاً یعنی چی؟؟؟
پ.ن: خواهرزاده همسر با باباش رفته بود سر کار (توی دانشگاه!) وقتی باباهه بهش آب یا آب میوه میداد بچه 7 ساله میگفت به سلامتی و می خورد!!!

مشکل اینه که این فرهنگ دوگانه صدها ساله با ماست. حتی دوره پهلوی هم مردم عادت کردند شادیهاشونو علنی کنند ولی عزاداری یا مراسم شبیه اون رو ببرن داخل خونه ها. الان هم برعکس. یعنی کلا" ایراد داریم!

استادجان!!! پنج‌شنبه 28 شهریور 1392 ساعت 08:17

در ضمن
امیدوارم جراحیش به خیر و خوشی بگذره
کاش به بچه ها توی دوره دبیرستان آموزشهای لازم رو می دادن تا آمار این بیماری ها کمتر بشه و توی مراحل اولیه جلوش رو بگیرن

البته این خانم در فاصله بین دوتا معاینه اش یعنی در عرض یکسال، متوجه شده که سرطان پیشرفت کرده و حتی لنف هایش هم درگیر شده. کم کم دارم شک می کنم به همه چیز.

تکتم ( دکتر آشپز ) پنج‌شنبه 28 شهریور 1392 ساعت 13:28

خو من الان نظر بدم میگی با دوتا وبلاگ کار مارو کساد کردی!!!! آرش قوطی نوشابه اش رو رو به معاون ا*ح*م.... گرفت و گفت به سلامتی!
تو کیش کنار ساحل زیر یه آلاچیق

پس همه دارند از این خاطرات

تکتم پنج‌شنبه 28 شهریور 1392 ساعت 18:34

لجباز قربتی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد