مشق3

باید دیکشنری بنویسم.

منم جاها یا افراد مختلف شرکتو انتخاب کردم.

متنم تغییر خواهد کرد. چون استاد کلاس میگه قلمبه سلمبه می نویسم و در طنز باید خودمونی تر بشم. یعنی متنهام بیشتر حالت اداری داره تا خودمونی. فعلا متن اولیه رو بخونید.


تو دیکشنری نویسی یاد میگیری که فقط با یک کلمه در یک جمله شوخی کنی. کلمات یا عباراتی هم که قرمز شدند از نظر خودم نیاز به اصلاح داره.

ورژن 2 را گذاشتم.

 

 


پارکینگ : دیوان محاسبات، محل محاسبه میزان دریافتی های غیر حقوقی دیگران از طریق مقایسه میزان حقوق سالیانه و ارزش خودرو

رستوران : ندامتگاه، محل تلافی خرده فرمایش های (دستورات طاق و جفت) دیگران توسط تیم خدمات

راه پله : دادسرا، محل داد و بیداد بر سر مسایل شخصی پشت تلفن به دور از گوش بقیه

آسانسور : رقصکده، اتاق آینه‌ی دست افشانی خصوصی با صدای موزیک هدفون

شرمگاه، محل نگاه با شرم به نوک کفش در دوراهی رو به در ایستادن و رو به هم ایستادن

کِزِستان، مرکز ذخیره نتیجه 30 دقیقه ورزش هوازی نفر قبلی برای کز دادن موهای دماغ نفر بعدی

اتاق کار : مرکز مطالعات

اتاق رییس : الگوسرا، محل در چشم شدن کمالات رییس

من ستان، مرکز شمارش تعداد من های به کار رفت در جملات رییس

دستشویی خانمها :زیباسرا، محل تجدید آرایش بعد از غذا خوردن و قبل از رفتن

دستشویی آقایان: شور آباد، محل مذاکره و توافقات سطح بالا

اتاق کنفرانس : لمکده، محل در کردن خستگی در حین شنونده نمایی

اتاق جلسات: شهربازی، محل اخذ جان و اسلحه اضافه در بازیهای موبایلی در حین مذاکره

حیاط : دودآباد،

تیم آشپزخانه : اپیلاتوران، برطرف کنندگان موهای زاید و غیر زائد بدن بر سر دیگ غذا

تیم حقوقی: دقت کنندگان حرفه ای، تازه از اتوبوس جهانگردی پیاده شدگان، کسانی هم دقت می کنند و هم نمی فهمند در شرکت چه کاره اند.

تیم فروش : سخنرانان گنگ، افرادی که ساعتها قشنگ قشنگ حرف می زنند و دست آخر معلوم نیست می خواهند مرخصی بگیرند یا چیزی بفروشند.

تیم بازاریابی : copy& paste کنندگان لطیف، افرادی که طرح افراد یا شرکتهای دیگر را با کمی بزک با منت به خورد شرکت می دهند

تیم مالی : مچ گیران بزرگوار

تیم خدمات : کم کاران پرکار، کارکنانی که هیچ وقت از میزان و نتیجه کارشان مطمئن نیستیم.

تیم حراست : پسرخاله گان، دور و بری های مدیرعامل که از فرط کمالات در هیچ جایی از شرکت جا نشده اند.

تیم فنی : نان به دستان، تصورکنندگان آوردن نان به سرسفره همکاران با هر حرکت انگشت

تیم خدمات مشتریان : صدا خفه کنندگان مهربان، امیدواران به کرم باری تعالی که با لبخند قول های نشدنی به مشتری می دهند.

تیم خرید : دوست یابان خجالتی، کسانی که فقط  از دوستانشان خرید می کنند یا برای خرید کردن با دیگران دوست می شوند.

نظرات 25 + ارسال نظر
شیرین یکشنبه 6 خرداد 1397 ساعت 09:16

سلاااااام
بنظرم بازم قلمبه سلمبه س
قبلا که خبری از کلاس نبود راحتروشیرینتر وروونترمینوشتین
نمیدونم شایدم من اشتباه میکنم
به هرحال شما میتونی وحتما موفق میشی

همه همینو میگند!

پدرام سه‌شنبه 8 خرداد 1397 ساعت 17:43

سلام بر مهندس جــان

اصلا بیخود میکنند ایراد میگیرن
باید بفهمن بچه مون مهندس و دست به آچاره
اینهمهسال متون فنی و کلمات سخت و پیچیده خونده، الکی که نیست

ممنون. مشکل اینه که استاد کلاس که سردبیر روزنامه طنزه خودش مهندسی مکانیک خونده.
همکلاسیها هم از دکتر و وکیل توشون هست تا مهندس و کشاورز و حسابدار

شیرین دوشنبه 21 خرداد 1397 ساعت 14:46

سلااااااام
ای بابا چی شدی دیگه رفتی پیدات نشد چرااا؟؟
اصلا نمیخواد کلاس بری همون قربتی قبلی ( به همون طنازی وشیرینی وحاضرجوابی )واسه ما کافیه

والا خودم هم به همین نتیجه رسیدم.
من در قالبها نمی گنجم باید رها باشم، رهاااااااااا

عفیفه خاتون سه‌شنبه 22 خرداد 1397 ساعت 03:37

میشه اسمتو از این کلاس خط بزنی؟
داغونت کرده رفته
کلی غلط املایی و انشایی هم پیدا کردی علاوه براینکه شیرینی نوشتارت رفته

هفت دیگه آخریشه.
خودم هم حال نکردم. اصلا نوشتن من یک نوع نوآوری در طنزه مثل نقاشی ونگوک!
هنوز جا داره تا بفهمند. فقط می ترسم آخرش برای اثبات این موضوع مجبور بشم یکجاییمو بِبُرَم!!!!!!

مهری چهارشنبه 23 خرداد 1397 ساعت 09:10

میشه شما خارج از همون کلاس وبلاگ عزیز و محبوب تون رو فراموش نکنین کلی بار اومدم و هنوز به روز نشده
شما قلم و ذهن طنز فوق العاده ای دارید حتی اگر تو اون
کلا س کشف نشه

عفیفه خاتون جمعه 1 تیر 1397 ساعت 04:15

بالا غیرتا اگر میبری تو همون ناحیه سروگردن باشه نزول نکنی

سعی می کنم، قول نمی دم!

شیرین شنبه 2 تیر 1397 ساعت 08:54

سلااام

دیروز یهویادتون کردم
بنظرم شما اگه تو خنداننده شو شرکت میکردین حتما برنده میشدین چون خاطره تعریف کردتون حرف نداره
نفراتی که تو دورقبلی برنده شدن دیدین ؟؟مجیدافشاری و
بهزادقدیانلو و.... خیلی پیشرفت کردن همه جابرنامه میزارن
توچنتا فیلم بازی کردن
شماکه مطمئنم ازهمه ی اونا بهترین چون اونا یکی دوماهی مربی داشتن شب وروز تمرین کردن تو استندآپ برنده شدن

غربتی جان خب بیا یه چیزی تعریف کن دلمون تنگ شده واست

سلام

اتفاقا برعکس، خواننده میشه چیزی که دوست داره را از نویسنده در ذهنش میسازه. در صورتی که غربتی از اون تیپهای پس پرده ست. دوست نداره زیاد در چشم دیده بشه و فقط در کنار آدمهای قدیمی نطقش باز میشه و جلوی غریب ها گارد بسته و بداخلاقی داره، به خداااااااااا

مهری دوشنبه 4 تیر 1397 ساعت 12:58

سلام چرا جواب همه کامنت ها رو دادین به جز من

پدرام پنج‌شنبه 7 تیر 1397 ساعت 14:45

مهندس جان قبول، شما بیا همینجا پیش قدیمی ها یه چیزی بنویس دلمون تنگ شده خب

پدرام یکشنبه 14 مرداد 1397 ساعت 10:55

سلام مهندس جــان

مدت کوتاه ذاره طولانی میشه هااا

اصلا نطقم بد کور شده

فاطمه شنبه 3 شهریور 1397 ساعت 10:19 http://damanekhali.blogfa.com

آآآآی خسته شدم/ همه پست های جدیدتو خوندم//

ضمنا میشه دیگه مشق ننویسین/ انگار دیگه اون غربتی نیستین/ خودتون باشین/ فرمایشی مینویسین به همین دلیل به دل نمیشینه//

اصلا نطقم کور شد.

فاطمه شنبه 3 شهریور 1397 ساعت 10:20 http://damanekhali.blogfa.com

میشه ازین تریبون بنفشه رو پیدا کنم؟؟؟ا

بنفشه، پیدا شو!

پدرام پنج‌شنبه 15 شهریور 1397 ساعت 18:57

مهندس جــان سلام

نظق ت خوب نشده هنوز؟

پدرام یکشنبه 8 مهر 1397 ساعت 11:48

مهندس جــان سلام
دلتنگ شدیم
امیدوارم هرجا هستی سالم و موفق و مشغول پول دراوردن باشی

شیرین یکشنبه 13 آبان 1397 ساعت 09:20

ای بابا!!!!!!!
ببین چیکارکردن باپسرمون همون دوخطیم که مینوشت دیگه نمینویسه
آخه نونت نبود آبت نبود کلاس رفتنت چی بود غربتی جااااان
برگرد دلمون تنگیدددده واست

سلام
پسر کیه؟ پسر چیه؟

پدرام چهارشنبه 16 آبان 1397 ساعت 02:52

سلام بر مهندس جــان عزیز

وقتی میری تو پروفایل وبلاگ مینویسی جنسیت "مرددد" همین میشه دیگه
مردم با یه امیدی میان پست هات رو میخونن، کامنت میذارن، انتظار میکشن، انتظاار می کشن، انتظااار می کشن بعد یهویی میایی میگی پسر کیه، پسر چیه
نکن خواهر من، نکن با احساسات جوون های مردم اینطور بازی

آخه جنسیت" اگر گفتی چیه؟" نداریم

فاطمه یکشنبه 20 آبان 1397 ساعت 10:31

بنفشه پیدا نشد؟ بنفشه کجاست؟
بنفشه هااای بنفشه

غربتی جان وبلاگت از همون قدیم ندیما تریبون بود ها
بنابراین باید بنفشه اینجا پیدا بشه

فاطمه یکشنبه 20 آبان 1397 ساعت 10:35

ی روز اومدم وبلاگت یک پست خیلی قدیمی خوندم/ همون روز توی اینستاگرام اتفاقی همون عکس های صبح رو دیدم/ نمیدونین چقد فک کردم که این عکس ها را کجا دیدم من/ تا صاحب همون پیج گفت که احتمالا توی وبلاگ خوندین
هیچی دیگه اینجا که نمینویسی
اونجا هم سوت و کوره

کلا حال ندارم

سارای دوشنبه 5 آذر 1397 ساعت 09:40 http://damanekhali.blogfa.com

سلام/
امروز دارم کامنت هامو برای پست هات می خونم
به نتایجی رسیدم
1-حافظه ام به شدت تحلیل رفته
2- زیر پست های خاطره های تو ی سری خاطرات یادم بوده که الان یادم نیست
3- ی ذره خوب می نوشتم که الان نمی نویسم
4- حالم خوب بوده که الان اصلا نیست
5- یک را ی نمی نوشتم الان می نویسم
6-امیدوارتر بودم که الان نیستم
7- اسممو می نوشتم سارای/ آخرین کامنت هام نوشتم فاطمه که اسم اصلیمه
8-غمگینم بیشتر از قبلن هاااا


همین

پدرام شنبه 24 آذر 1397 ساعت 12:36

سلام مهندس جــان
بیا لطفا کمی بنویس تا حالمون اندکی بهتر بشه
لطفا

فاطمه چهارشنبه 5 دی 1397 ساعت 11:33

باز خوبه میای کامن ها رو تأیید می کنی نخبه:

شیرین سه‌شنبه 2 بهمن 1397 ساعت 12:24

سلام غربتی جان
خب مگه آقانیستی شما؟باتوجه به پستای وحرفای خودت بنظرم آقایی
مطمئنم خانم نیستی
بقول معرف ماخودمون توپچی هستیم واسه ماترقه درنکن غربتییییی
غربتی نکنه مزدوج شدی که دیگه حال وحوصله نوشتن نداری سرگرمی بهتری داری دیگه
هرکجا هستی خوب وخوش باشی گلم
هرچی گفتیم بیا نیومدی
حالا نمیگیم بیا شایداومدی(جمله روحال کردی)

پدرام جمعه 16 فروردین 1398 ساعت 23:30

مهندس جــان سلام
فرا رسیدن بهار رو تبریک میگم
امیدوارم سالی همراه با سلامتی و جیبی پر پول داشته باشی
دلمون تنگ شده

پدرام پنج‌شنبه 26 اردیبهشت 1398 ساعت 12:44

مهندس جــان سلام
دلمون تنگ شده
امیدوارم خوب و سلامت باشی

پدرام سه‌شنبه 1 مرداد 1398 ساعت 00:42

مهندس جــان بازم سلام
امیدوارم خوب و سلامت باشی
میبینم که سری زدی و تغییراتی
امیدوارم بزودی ازت بخونیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد