غربتی تحلیل می شود 3

می گفتم :


استاد از تمام فرازهای بیانات من اینطور برداشت که من یک گره به خصوص در برج میلاد دارم!!!! و اینکه من تاکید می کنم که می خوام در کلاس حضور پیدا کنم و دلم باز بشه به دلیل تمناهای عاطفی پاسخ داده نشده ام است!!!!


همکاران گرامی هم اینجور برداشت کردم که من یک زید قدیمی در برج میلاد دارم، آه ای زید کجایی؟؟؟؟

و اینکه به یکی از همکارهام نظر دارم و به امید دیدار ایشان در کلاسها شرکت می کنم.

الان یکجوری شده اگر من سوار آسانسور شرکت بشم، کسی سوار نمی شه، می ترسند بهشون نظر داشته باشم، منو می بینند جیغ می زنند فرار می کنم.

خاک بر سرها، خیلی هم دلتون بخواد!!!!!


نظرات 1 + ارسال نظر
پدرام یکشنبه 15 بهمن 1396 ساعت 10:25



مهندس جــان شانس آوردی از پستهای وبلاگت اطلاعی نداره وگرنه این فروید ثانی چه کتابها و تحقیقاتی ارائه که نمی کرد

برادر من تازه نمی دونه غربتی 4 سال تراپی کرده و واسه خودش یک دو شخصیتی آکادمیکه، یعنی تازه رفته توی اون 4 سال چگونگی تصویر سازی به عنوان دوشخصیتی رو یاد گرفته!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد