پست سرِ کاری

این پستو به خاطر مهندس اصغری می نویسم ولاغیر چون اینقدر خوابم میاد که نگو.

تازگیها فهمیدم که توی خواب کار کردن، راه رفتن، توجیه کردن، رانندگی کردن هم جز کمالاتم بوده و نمی دونستم.


  

 


داشتم توی خیابون می رفتم یک پسر بچه ای با مامانش داشت می رفت توی یک آتلیه عکاسی. دیدید دم آتلیه ها مخصوصا" اونهایی که مال بچه هاست عکس بچه ها رو بزرگ می گذارند پشت شیشه. ریا نباشه عکس من و برادر غربتی هم در دوران طفولیت تا مدتها پشت شیشه یک آتلیه بود و چون توی مسیر خونه خاله ام بود همیشه می دیدمش. باز هم ریا نباشه، همش فکر می کردم بقیه می دونند که اون بچه توی عکس منم و خیلی خجالت می کشیدم. اینقدر تفکرات خود در مرکز کاینات پنداری داشتم از دوران طفولیت!

داشتم می گفتم پسر بچه یک نگاهی به عکسهای پشت شیشه کرد و داد زد : لباساش کووووووووووووووو؟؟؟

مامانش هم توضیح داد که این مدل عکس گرفتن این نی نی هستش که پسرک هوار زد : نه نمیام من اینجا لخت نمی شم. یعنی داد می زدا، فسقل بچه بلندگو قورت داده بود. مامانش هرچی توضیح می داد که از تو نمی خوایم اینجوری عکس بگیریم، پسرک رضایت نمی داد و بیشتر داد می زد.

اگر هم شما فکر می کنید من داشتم زیر چشمی نگاه می کردم یا نشون می دادم که حواسم نیست و یا احیانا" زل نزده بودم به مادر و پسر یا سعی در مخفی کردن خنده ام داشتم، صد در صد در اشتباهید و نشون می ده که هنوز دل به دل این وبلاگ ندادید.



یک داستان دیگه بگم. یک شرکتی که باهاش کار می کنم به مناسبت روز زن کارت تبریک به جاهای مختلف ارسال کرده. توی کارت تبریک شعری از شمس تبریزی نوشته شده و زیر شعر نوشته "حضرت شمس تبریزی". اینجور جاها معمولا" انتظار برگشت پاسخ رو ندارند به خصوص از طرف افراد دولتی. بر عکس انتظارشون یکی از افراد مشهور دولتی که شاید بسیاری از خواننده های وبلاگ بشناسنش طی یک نامه از فرستنده کارت تشکر کرده. تصور کنید عنوان نامه چی بوده :


جناب "حضرت شمس تبریزی" مدیر عامل محترم شرکت فلان



از خنده گذشته این بندگان خدا همگی هنگ کرده بودند که این دیگه کیه؟ یعنی یک بار هم اسم شمس تبریزی رو نشنیده؟ بر فرض که اینطور آخه کدوم دیوونه ای خودشو حضرت فلان معرفی می کنه؟


به قول فامیل دور، من دیگه حرفی ندارم!



نظرات 30 + ارسال نظر
پدرام سه‌شنبه 19 فروردین 1393 ساعت 21:00

احیانا لپ تاپ صورتی نبوده؟!!!

نه توی وزارت صنعت کاریه ایه

آسمانه چهارشنبه 20 فروردین 1393 ساعت 09:29 http://asemaneh2007.blogfa.com

واااااااااااا؟؟؟
شاید جهت مزاح همچین جوابیه داده
عجب وزرایی داریم ما

آدم توی اون سطح با کسی که ندیده مزاح نمی کنه، می کنه؟
وزیر نیستند ایشون.

میم چهارشنبه 20 فروردین 1393 ساعت 09:57 http://i-am-mim.blogsky.com/

نخند، گفتم که : من اینجا عکس نمی گیرم.

asghari چهارشنبه 20 فروردین 1393 ساعت 10:46

واویلا من الان چقدر خوش خوشانم شد که پست صرفا به خاطر منه
من یادم میاد یکبار داشتم می رفتم خونه خیلی خسته بودمو خوابم میومد، یک لحظه همینطوری که راه میرفتم چشامو بستم وقتی چشامو باز کردم یک چهاراه جابجا شده بودم و اصلا یادم نمیومد چطور!!!
تازه دیروز به یکی زنگ زدم، بعد که گوشی رو برداشت یادم نمیومد این کیه و من باهاش چیکار دارم و چرا شمارشو گرفتم...30 ثانیه هولدش کردم، فکر کردم، از اطرافیان پرسیدم بعد ادامه دادم...بعله همچین مهندسایی هستیم ما!!!

شما خودتون اینقدر دست به خاطرتون خوبه خوب وبلاگ بزن

asghari چهارشنبه 20 فروردین 1393 ساعت 11:02

ای بابا، من گفتم شما دل مارو شاد کردی، مام یه چیزی بگیم دل شما شاد شه یه کم بخندی...بعله...ما اینیم!!!!

ما هم اونیم نگا، سومی از راست.

asghari چهارشنبه 20 فروردین 1393 ساعت 11:20

نه دیگه نشد، عکس دو نفری آتلیه سومی از راست نداره!!!

منظورم عکس عروسی داییم بود.
در ضمن من اونجا عکس نمی گیرم، لباساش کووووووووووو؟

سارای چهارشنبه 20 فروردین 1393 ساعت 12:36 http://damanekhali.blogfa.com

اینجائی که الان کار می کنم ، اوایل قرارداد نداشتم و در راه خدا بود، همش وعده میدادند و رزومه کاری می خواستند، یه روز رفتم به رئیسم گفتم که این تهرانی های بدددددد خیلی دارن اذیت می کنن و بعد این همه سال می گن رزومه بفرست، رئیسمون زنگ زد تهران اینقدر دعوا کردبعدش هم گفت: "بعد این همه سال شما هنوز ازش ریزنمره میخواین" همچین رئیسایی داریم ما... شمس تبریزیو میخواهید بشناسند؟؟؟؟؟

از فامیل دور گذشته الان مثل مهران مدیری من فقط توی دوربین نگاه می کنم.

سارای چهارشنبه 20 فروردین 1393 ساعت 12:38 http://damanekhali.blogfa.com

مهندس می خوام در مورد بانک ملت بنویسم، منتها فقط اسم استان بیارم، شهرستان نه، امکانش هست؟؟؟ و اول بایدبرای تو بنویسم یا نه توی وب خودم بنویسم؟؟... در راستای شورش تو

شما می خوای تغییری ایجاد کنی یا نه، باید اینقدر دقیق بنویسی که فقط اسم طرفو نگی. اینجوری که بگی همه می گن مربوط به ما نیست. حتی باید اسم شعبه رو هم بگی، ساعت، کارت چی بوده و از این حرفا. اول برام بنویس که ادیتش کنم بعد بذار تو وبلاگ خودت من لینک می کنم.

سمانه چهارشنبه 20 فروردین 1393 ساعت 13:16

به پدارام بگو که غیر مستقیم به خانوما توهین میکنی اون لپ تاپت و بکن لب تاب اول تا یدونه ابی رنگشو براش بخریم والا
بعدشم اینکه چی بگم اخه نمیدونم الان سردرگمم واقعا
اخه بگم چی
واقعا
نه جدا
حالا خوبه

صورتی چه ربطی به خانومها داره؟ توهینش چیه اونوقت؟

سلام چهارشنبه 20 فروردین 1393 ساعت 13:23

الان چشت چه طوریه خانم خانما
بهتر شده یا هنور ورم داره و کببببوده

خوبه، خوب شده دیگه. دیگه هیچی معلوم نیست.

بهار(spring) چهارشنبه 20 فروردین 1393 ساعت 21:24

منم مهندسم ها یه پستم واسه من بزار :-D

چشم

بهار(spring) پنج‌شنبه 21 فروردین 1393 ساعت 08:52

چشمت بی بلا

تکتم (دکتر آشپز) پنج‌شنبه 21 فروردین 1393 ساعت 10:18 http://drashpaz.persianblog.ir

سمانه خانم اعصاب نداری هان!
پستهای وبلاگو کامل بخونی میفهمی لپ تاپ صورتی به آخرین چیزی که ربط داره توهین به خانمهاست

من الان دارم با ماشین اسباب بازیم، بازی می کنم و هیچ صدایی ازم در نمیاد.
اگر خیلی سر و صدا می کنم می خوای برم نون بگیرم؟ جلوی چشم نباشم.

میم پنج‌شنبه 21 فروردین 1393 ساعت 11:54 http://i-am-mim.blogsky.com/

من الان دارم با ماشین اسباب بازیم، بازی می کنم و هیچ صدایی ازم در نمیاد.
اگر خیلی سر و صدا می کنم می خوای برم نون بگیرم؟ جلوی چشم نباشم.
.
.
خیلی بامزه بود

بامزه چیه.
تکتم وقتی قاط می زنه خیلی ترسناک می شه. منم که مغز خر نخوردم باهاش کل کل کنم.

میم پنج‌شنبه 21 فروردین 1393 ساعت 12:02 http://i-am-mim.blogsky.com/

1-امیدوارم مادر حالشون بهتر باشه (صدقه بذارید کنار بلا دور باشه)
2-همش تو ذهنم میچرخید بپرسم محمودو پیدا کردید اما یادم میرفت, الان پاسخ کامنت خانم دکتر دیدم یادم اومد... حالا پیداش کردید؟؟؟؟

باوشه.
یکی از خواننده ها پیشنهاد داد برم پارکینگ پروانه. یک جمعه بازاره عتیقه و چیزهای نوستالژیکه. ممکنه خیلی هم ارزشی نداشته باشه یا قدیمی نباشه ولی لوازم خاطره انگیز توش پیدا می شه.
قرار شد با عروس غربتی اینا بریم، برادر غربتی رو سورپرایز کنیم.

asghari پنج‌شنبه 21 فروردین 1393 ساعت 12:12

راستی الان یه چیزی یادم افتاد...چند تا پست قبل اشاره فرموده بودین که "مهندس" حالت فحش و فضیحت داره. یهنی الان شما به طور غیر مستقسم مارو مورد عنایت قرار دادین؟؟؟؟

اصلا" برداشت دیگه ای هم مگه دارید شما، اینقدر این کلمه برای من بولد شده که اگر کسی اینجوری صدام کنه عصبانی می شم ولی کلا" جامعه به لقب اهمیت می ده منم اینجا در همون راستای جامعه به کار می برم. به جان ابولفضل خیلی ضایعست طرفو به شغلش صدا کنی مثلا" آقای شیرینی تر پز یا خانم آشپز ایتالیایی یا آقای لوله کش یا خانم مربی مهد زیر 3 سال. بیخوده دیگه. هممون اسم داریم در حد تیم ملی، نمی دونم از کی این لقبها یقمونو گرفت.

میم پنج‌شنبه 21 فروردین 1393 ساعت 13:08 http://i-am-mim.blogsky.com/

همون که تو جمهوریه؟ یا آدرسش فرق داره؟ اگه پیداش کردید که امیدوارم اونجا پیداش کنید عکس اینذآقا محمودو برامون بذارید لطفا
خوووووووووو وقتی اسم نمیدونیم مجبوریم لقب و سمت شغلی صدا کنیم دیگه
و البته همه مثل شما نیستند و برای خیلیا این القاب مهمتره تا اسمشون
اگه اول اسمشون دکتر و مهندس نذاری بهشون بی احترامی کردی

آره همون، منم امیدوارم.
اسم دارم به این خوبی "غربتی".
شاید!

بنفشه پنج‌شنبه 21 فروردین 1393 ساعت 16:07

آااااااخی طفلی بچه! چقدر با حجب و حیا بوده! حالا خوشگل بود؟ چند سالش بود؟! بعدشم حالا میخوای بگی بچه بودی خوشگل بودی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟! ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــش! نذار عکس بچگیهامو رو کنم نذار!
در مورد حضرت شمس هم واقعاً نمیدونم الان چی باید بگم!!!!!!!!!

پاچه پاره ای بود بچه که نگو، عربده می زد تمام خیابون نگاه می کردند. بد نبود، از اون قیافه تخسا بود. من پسر بچه اون شکلی خوشم میاد.
من الانم خیلی خوشگلم، رو نمی کنم دعوا نشه.

بنفشه پنج‌شنبه 21 فروردین 1393 ساعت 21:20

الان خوشگلـــــــــــــــــی!!!!!!!!!؟ بعد از اون داستان قبل عید که صورتت اومد پائینو میگی؟! هزینه جراحی پلاستیک چطوره؟! هزینه چشم مصنوعی چقدره؟!

آینه مادر خونده سفیدبرفی بود بهش می گفت "هنوز هم سفیدبرفی به مراتب از تو زیباتره"
هنوز هم خیلی خوشگلم.

شیرین شنبه 23 فروردین 1393 ساعت 08:51

سلاممممممممممم

غربتی جان این گلا شمارو یاد قول و قراری چیزی نمیندازه!؟؟

والا تو روستای ما گل رو می خورند، توی روستای شما چطور؟
راستش از ساعت 9 صبح امروز تا ساعت 1 در جلسه ای به دلیل شیرین کاری ممتد کس دیگه قهوه ای شده ام. برای همین پستم نمیاد.

عطیه شنبه 23 فروردین 1393 ساعت 10:24

خخخخخ. من فک میکردم فقط تو جک این چیزا رخ میده. کاش 1کتاب ادبیاتی شعری چیزی براش بفرستید.

جکها بر پایه چیزهایی هستش که اتفاق میوفته. اینقدر هم ذهن ما خلاق نیست به جان ابولفضل.

میم شنبه 23 فروردین 1393 ساعت 11:30 http://i-am-mim.blogsky.com/

این کامنت صرفا جهت عرض سلام و ادب میباشد و اینکه ما منتظر یک پست سرکاریه دیگر میباشیم
روز خوش جناب غربتی

پستم نمیاد، یه کامنتهای زیر مراجعه کنید ببینید چرا!

asghari یکشنبه 24 فروردین 1393 ساعت 16:15

الان بهتری غربتی جان؟ الان پستت میاد؟ میخوای بریم یه دوری بزنیم یه بستنی چیزی بخوریم بلکه پستت بیاد؟ یا مثل بنفشه خانم آب هویج نمیخوری؟ اونم با دوستان میره آب هویج درمانی. نظرت چیه؟ (راستی مامان چطورن؟)

نه بابا هر روز بدتر از دیروز

goli یکشنبه 24 فروردین 1393 ساعت 23:28

غربتی جان من و شما زیاد با هم آشنا نیستیم و برای همین من شرمنده ام که می خوام از شما درخواستی بکنم. شما به نظر من انسان مهربانی هستید که دید بازی داره و به مسایل اطرافش حساسه. به همین دلیل هم جسارت می کنم و از شما خواهش می کنم که با بامبوک آشنا بشین. بامبوک توسط یک گروه آدم جوون و خوش فکر تاسیس شده و داره سعی می کنه بدون تحقیر و گداپروری، شرایطی رو فراهم کنه که کودکان کم بضاعت از کودکی و آموزش با کیفیت تری برخوردار بشن. من احساس کردم آدم با محبتی مثل شما می تونه به این گروه کمک فکری زیادی بکنه.
https://www.facebook.com/BambookBam
باز هم عذر می خوام اگر که این پیام من اسپم هست و یا شما علاقه ای ندارید و من مزاحم شدم.

من سراغ فیص بوغ نمی رم. خیلی فکر می کنم وسیله جاسوسی دولتهاست، چه ایران چه سایر کشورها! منم که خیلی مهم هستم همه می خوان جاسوسیمو بکنند اونم در سطح دولتی!!!!!!!!!
برام یک جور دیگه لینک بذارید بجز فیض بوغ.

sab دوشنبه 25 فروردین 1393 ساعت 20:06 http://sabinaaa.blogfa.com

پدرامو دعوا نکنیننننننننننن

باوشه

asghari سه‌شنبه 26 فروردین 1393 ساعت 13:22

سلام غربتی جان. کجایی؟؟؟ هیچ خبری ازت نیست بیا یه خبری از خودت بهمون بده (حتی خواستی بهمون فحش بده بگو مهندس) ولی یه چیزی بگو کلا سایلنت نباش نگرانت شدیم

به به مهندس، خودمو درگیر کاری کردم که روزی 14 ساعت تمام کار می کنم. قشنگ 10 روزه نهار نخوردم.

میم چهارشنبه 27 فروردین 1393 ساعت 10:17 http://i-am-mim.blogsky.com/

کجاایی پس جناب غربتی؟؟؟؟؟ مشغول ادب کردن شیرین کارا هستین نکنه؟؟؟ خوب گوششونو بکشین که جرات نکنن دوباره از این کارا بکنن
یه وقتایی یه گوشه چشمی هم به اینجا داشته باشین دل خوانندهاتون براتون تنگ میشه آخه
راستی امیوارم مادر بهتر باشن

نه هنوز اونها منو ادب می کنند.
منم دوست دارم بنویسم ولی انگار مغزم خالی شده، اینقدر کار دارم و خسته هستم نمی رسم.
10 دقیقه وقت ندارم به خودم یا خاطره هایم فکر کنم.

فاطمه چهارشنبه 27 فروردین 1393 ساعت 12:56

دیگه هفتگی سر میزنید؟؟؟؟؟؟؟

نه اصلا" وقت نمی کنم.

میم چهارشنبه 27 فروردین 1393 ساعت 15:22 http://i-am-mim.blogsky.com/

براتون دعا میکنم و امیدوارم کارتون به بهترین شکل ممکن به نتیجه برسه و خستگی این مدت از تنتون دربیاد

بزن اون دست قشنگرو

سکوت پنج‌شنبه 14 اسفند 1393 ساعت 17:54

بازم سلام جمعه بازار محمود نداره

باید برم نگاه کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد