پست تند_غیبت همکارها

توی شرکت قبلی یکی از خانمهای همکار یه روز اومد گفت که از توی فیس بوق یکی از همکلاسی های دبستانشو پیدا کرده و فردا قراره برن همدیگرو بعد از 20-30 سال ببینند. فردا که خانم همکار اومد اینقدر شیک و پیک و خوشگل شده بود که همه یک کلام ازش پرسیدند : دبستانتون مختلط بود؟


همین الان بگم که خاطره قبلی ربطی به دکتر چوبکی نداشت. چون می خواستم پشت سر همکاری حرف بزنم، گفتم ریا نشه و به انصاف در مورد یه خانم و آقا بنویسم.


دیروز دکتر چوبکی می خواست بره عروسی دختر همکلاسیش. تا اینجاش که خوب بود. عجیبش برای من این بود که از ساعت 1 بلند شد که بره. تنها سوالی که به ذهن من رسید این بود که دکتر، آتلیه هم می ری؟

منظورمو نفهمید. به جان ابولفضل من ندیدم یه آقا اینقدر زود بره آماده بشه برای عروسی. مگه چقدر کار داره؟ حالا خانم بود می تونستم هضم کنم. باید بره اینور، اونور و از این حرفا. طبق همون استاندارد و رسمی که تازگیها رایج شده که ملت خوش تیپ که می کنند یه عکس مجلسی هم از خودشون می اندازند برای کوری چشم دشمنان. گفتم شاید دکتر ما هم از قافله عقب نمونه یه وقت.


پی نوشت : یه سر به کامنت های بیوتکنولوژیست بزنید، خیلی بامزه ست. مثل اینکه آقای دکتر هم دیگه فاطی کرده از دستشون ولی ایده ای که این خانمها زدند، خیلی باحاله. کلی خندیدم.

نظرات 6 + ارسال نظر
میم پنج‌شنبه 3 بهمن 1392 ساعت 09:49

سلام مهندس غربتی یا قربتی، روز خوش
آقا پشت سر بنده خدا اینجوری نگو شاید رفتن بچه هارو نگه دارن تا خانوم به آرایشگاه و آماده شدنشون برسن که ابدا بعید نیست ، از کجا معلوم شایدم امر خانومشون بوده که زود تو خونه حاضری بزنن؟؟؟ والا

نه اینجوری نیست برای همین برای من عجیبه. پسرش هم از صبح آماده بود چون چند بار زنگ زد!
شرط می بندم رفته آتلیه، برای من فیلم اومده.

پدرام پنج‌شنبه 3 بهمن 1392 ساعت 10:07

مردم از دست این مهندس جــان نفس هم نمیتونن بکشن
می خواسته به ترافیک نخوره

پ.ن:امروز بعد از بازجویی های فنی دلیل زود رفتن دکتر چوبکی خوش تیپ رو اطلاع رسانی فرمایید

هنوز که نیومده. فکر کنم زیادی دست افشانی کرده!

پیغامتونو به دکتر چوبکی نشون دادم. اصلا" خوشش نیومد. والا، من اصلا" وارد این حیطه ها نمی شم. جز دردسر چیزی برای آدم نداره.

در جواب پیغام دوم :

بهار(spring) پنج‌شنبه 3 بهمن 1392 ساعت 11:19

وای خوبه شما با من همکار نیستی :-D رنگ در آر :-P

شانس آوردی!

elena پنج‌شنبه 3 بهمن 1392 ساعت 14:59 http://Elen.blogsky.cpm

خو بنده خدا شاید با یکى دیگه مى خواست بره که اون نیاز به اماده شدن داشت...

آفرین!
ولی خوب اون یکی نمی تونسته آماده بشه بعد دکتر بره دنبالش؟ اینجاست که فرض آتلیه قوت می گیره.

میم پنج‌شنبه 3 بهمن 1392 ساعت 14:59

عجیبا غریبا، آدم تو این دوره و زمونه چه چیزا که نمیبینه، اولش فکر کردم دارن سر به سر جناب بیوتکنولوژیست میذارن، خدایا توبه

منظور هر چی هست، خیلی با مزه ست.

بنفشه پنج‌شنبه 3 بهمن 1392 ساعت 22:23

سرکارتون کار و زندگی ندارید آمار ملتو میگیرید!
شاید عکاس بوده باید از عروس دوماد عکس میگرفته!

نه نداریم.
شاید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد