افاضات غربتی

اول از همه، از همه کسایی که برای کمک به خیریه ها پست می ذارند یا ایده به ذهنشون می رسه ممنونم که منو یادشونه.


والا راستش پول جمع کردن خیلی خوبه ولی کمک کردن فقط پول نیست. اولش بگم که همه باید مثل دندون پزشک شخصی، خیریه شخصی داشته باشند و بتونند ازش دفاع کنند که مثلا" چرا کمک به کودکان سرطانی رو به کمک به کودکان کار یا زنان بی سرپرست یا کمک به یه دانشجو ترجیح می دهند. متاسفانه یا خوشبختانه، من خیلی به این موجی که راه افتاده اعتقاد ندارم چون کسایی که به من چیزی رو پیشنهاد می دهند، نمی تونند توجیهم کنند که چرا به محک کمک کنم ولی به موسسه بهنام که همون رسالتو برای خودش تعریف کرده، نه!

ببینید سعی کنید یه برنامه مشخص داشته باشید، اینجور کمک های موجی باعث می شه بودجه ریزی سال آینده اینجور موسسات با مشکل مواجه بشه. چون شاید سال بعد موج ما رو به سمت یه موسسه دیگه ببره و با توجه به آمار گذشته به طور مثال محک پیش بینی بودجه ای رو بکنه که محقق نشه. برای همین پیشنهاد من اینه که به قول کفار، سعی کنید مشخص کنید چقدر می خواهید کمک کنید و چه طوری و به چه دلیل به کجا؟ بتونید ازش دفاع کنید و از اون مهمتر بتونید ادامه بدید. دلم خواست و دلم می سوزه رو هم بذارید کنار.

کمک ها رو هم به مالی محدود نکنید. کمک مالی بعضی اوقات احتیاج به بازرسی داره. هرکسی هم از صورت های مالی سر در نمیاره. برای اینکه کسی دلش صاف بشه برای کمک می تونید کمک ها رو به چیزهای دیگه منتقل کنید. برید به دفاتر منطقه ای این موسسات، لیست چیزهایی که می خواند رو می دن. مثلا" می تونید اسم بنویسید اگر ماشین دارید، روزهای خاصی به عنوان سرویس کارکنان یا بچه ها عمل کنید. اگر وانت یا ماشین بزرگتر دارید، اسمتونو می دید و برای جابه جایی ها ازتون کمک می خوان. اگر خونه ای دارید که مثلا" خالیه و چندماهی وقت لازم دارید تا بفروشیدش یا تعمیرش کنید یا خرابش کنید از اول بسازید. به این موسسه ها می گید و اونا می کننش خونه موقت برای خانواده هایی که از شهرشون میان جای دیگه تا خدمات موسسه رو دریافت کنند و چون اقامت بلندمدت نیست برای شما هم مشکلی پیش نمیاد. یا اگر کار خاصی می کنید می تونید گردش علمی برای بچه ها ترتیب بدید، همه هزینه ها رو موسسه ها می دن و شما یه روز بچه ها رو سرگرم می کنید و چیز یادشون می دید.


خوب خلاصه حرفام اینه که : هدفدار کمک کنید و قابل دفاع. بلندمدت کمک کنید و با برنامه تا موسسه هم با مشکل برنامه ریزی مواجه نشه و برید حضوری ببینید چه کارهای غیر پولی می تونید بکنید که مربوط به کار و زندگی شماست.


البته درنظر بگیرید که اینا نظر منه و بجز در این وبلاگ در هیچ جا قابل استناد نیست. یه صلوات ختم کنید تا من از منبر بیام پایین.

نظرات 20 + ارسال نظر
منا دوشنبه 30 دی 1392 ساعت 11:33

عالیییی بود.
کلیییییییی استفاده کردم.

جدا"؟
خوشحال شدم.

رها دوشنبه 30 دی 1392 ساعت 12:41 http://http://khoshbakhtkhan.blogfa.com/

خییییییییلی منطقی هستی!
الان نمی دونم این خوبه یا بده!
پ.ن:لاهیجان (گیلان) یه موسسه خصوصی داره به اسم سرای نصیر که یه آقایی به یاد پسر 20 ساله اش، نصیر، که توی تصادف مرد باز کرده و حدود 20 تا بچه ی بی سرپرست رو با هزینه ی خودش و کمکهای مردم سرپرستی میکنه.
بابا جان و مامان جان هر سال عید براشون کتاب و لباس عیدی می گیرن. اونا که خیلی با روش پیشنهادیت موافقن

اینو خیلیها بهم می گن!
اگر جایی که احساس لازم داره باشی، خیلی هم بده!
من دیدم حرکت موجی چه بلایی سر این جور سازمانها میاره. اون وقتی که دکتر تکتم نوشت، من یاد این موضوع افتادم ولی یادم رفت بعدش بنویسم.
هرکسی که می خواد کمک کنه، باید بطور کانالیزه کمک کنه تا از اون طرف صاحبان موسسه بتونند برنامه ریزی کنند. از قدیم گفتند: آهسته و پیوسته. الان اون آقا می دونه که به اندازه چند دست لباس یا چند تا کتاب روی پدر مادر شما می تونه حساب کنه، میره دنبال برنامه ریزی برای سایر هزینه هاش. هی درگیر این نیست که امسال لباس ها میاد یا نه.
فکر کن یه موج کمک به موسسه بشه، اگر پولو خرج کنه، توقع بالا میره که سالهای بعد قابل اجرا نیست. اگر پولو خرج نکنه، باید به نهادهای بازرسی جواب بده و همچنین کمک کننده ها. اگر سرمایه گذاری بخواد بکنه، معلوم نیست کمک ها ادامه دار باشه و بتونه هزینه ها رو ادامه بده!

پدرام دوشنبه 30 دی 1392 ساعت 12:53

من چیزی استفاده نکردم، فردا نیای بگی پولش رو بدید؛ گفته باشم

خوب و جالب بود، به نکاتی اشاره کرده بودی که شاید کمتر بهش توجه داشتیم، ولی موازی کار تو این زمینه هم بیداد میکنه البته مثل بقیه جاها، به قولی همه چیزمون باید به همه چیزمون بیاد.
شادباشید

شما استفاده نکردی. من نفهمیدم منظورت چیه. این به اون در!
موازی کاری اشکال نداره به نظر من. سازمانهای بزرگ در این زمینه بعضی اوقات از رسالتشون منحرف می شوند و سواستفاده توش زیاد می شه. کوچیک که باشه بازرسی هم توش راحتتره. کمک کننده ها هم می تونند سرکشی کنند و با دل صافتری کمک کنند.
این مدت کجا بودی شما؟

م؛ط دوشنبه 30 دی 1392 ساعت 13:13

اللهم صلی علی محمد و آل محمد؛سلام علیکم حاج غربتی افاضاتتون خیلی بجا بود مستفیض شدیم ولی بی شوخی خیلی باهات موافقم رهرو آن نیست که گهی تند و گهی خسته رود رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود؛ صلوات

سلام علیکم، تقب الله.
البته منظورم این نیست که با این موج همراه نشیم. منظورم اینه که یه دفعه شورحسینی نگیره مارو. اگر می خوایم 60 تومن پول بدیم توی 12 ماه ماهی 5 تومن بدیم ولی بالاغیرتا" بدیما. نه اینکه بعد از 3 ماه یادمون بره.
بعد هم ببینیم دغدغه اجتماعیمون چیه؟ مریضی؟ بیکاری؟ اعتیاد؟ بزهکاری؟ بیسوادی؟ بریم خیریه مربوط به اونو پیدا کنیم و کمک کنیم.

مهتاب دوشنبه 30 دی 1392 ساعت 13:25

لا افاضات صاب مرده کم بود،افاضات غربتی هم اضافه شد!
دوما خوب گفتید من هم وقتی اینجور پستها رو می خونم به همین موضوعات فکر می کنم، نه فقط مراکز و موسسات،بلکه خانواده های بی بضاعتی هستن که تحت نظر هیچ موسسه خیریه ایی نیستند،این افراد هم نباید نادیده گرفته شن

صاب مرده که خداست در این موارد.
بقیه اش رو من نظری ندارم، کمی برداشت من با شما زاویه داره.

یاس دوشنبه 30 دی 1392 ساعت 13:31

به جون غربتی، همین که به دنبال اون کامنتٌ رفتم و پست ثابت اون وبلاگ را دیدم گفتم خوب شد غربتی حرف نداشت امروز، براش الهام جور شد.
ولی کلیییییییی باهات موافقم، امیدوارم روزی برسد که بینش ما ها ، شماها را نمیگم به این قد بده که کمک کردن ها حساب شده باشه، فقط بیماران نیستند که به کمک نیاز دارند،
کاش یکی بیاد به جوونایی که قصد دارن یه عروسی بگیرن برن دنبال بخت و عاقبتشون زیر یه سقف، کمک کند، دور وبرم زیاده از این جوونا، قربون دولت هم برم که اینقد کسری بودجه داره چند ماهه وام ازواج نداده.... اینو نگفتم که کیسه واسه کمک شُل کنی مهندس ها، میدونم کمک های تو به سبک غربتی ایناست..

من خیلی با عروسی گرفتن سمپاتی ندارم. به نظرم خیلی جز فرعیات زندگی فعلیه. ولی می دونم در حال حاضر برای هر نوع دغدغه اجتماعی، موسسه ای برای کمک یا مشاوره وجود داره.

پدرام دوشنبه 30 دی 1392 ساعت 13:45

خودت دعوام کردی گفتی بدو برو
من هم اومدم پست قبلی خوندم و رفتم
البته لایک زدم

هی میای اینجا شلوغ می کنی میری!
دست شما درد نکنه.

jorm shenas دوشنبه 30 دی 1392 ساعت 13:47 http://elen.blogsky.com

فکر خوبى هست خوب.تو کشور ازین مراکز نیاز به کمک خیلى زیادن خیلى .اونقدر که هرقدر هم بهش.ن کمک بشه تو بودجه شون فکر نکنم تاثیرى داشته باشه

چرا تاثیر می ذاره. خیریه نمی تونه فعالیت اقتصادی داشته باشه. باید از طریق کمک مالی و نهایت سرمایه گذاری کوتاه مدت کمتر از یکسال بودجه شو تامین کنه. برای همین جهت دهی کمک ها خیلی مهمه.
البته منظورم خیریه هایی هست که خودجوش به معنی واقعی هستند و بنابراین نظارت درست و حسابی دولتی و هیات امنا دارند.

یاس دوشنبه 30 دی 1392 ساعت 13:52

واسه همین سمپاتی نداشتن شما غربتی هاست که کلییییییییییییی دختر آرزوی لباس سپید عروس به دلشون مونده.

آرزو!!!!!!!!!!!!!!!
شانس آوردید ما غربتی ها نظراتمونو برای خودمون و نهایت توی وبلاگمون نگه می داریم وگرنه الان کلی مسایل مهم مملکتی حل شده بود.
جدا از شوخی به سایر مملکت ها نگاه کنید، جوامع وقتی تحول پیدا می کنند که زنهای جامعه در خودشون تحول ایجاد کنند. تو خود ایران هم نگاه کنید، فامیل های استخون دار و با سابقه همگی زنهای محکم و جون داری دارند.
تلاش مردها هر چقدر هم زیاد باشه در سطح باقی می مونه. زنها هستند که تفکری رو به بطن جامعه تزریق می کنند و ماندگارش می کنند. حالا ببینید تفکر سطحی در بین زنان چه بلایی به سر جامعه میاره!

elena دوشنبه 30 دی 1392 ساعت 14:09 http://elen.blogsky.com

فعالیت اقتصادى که دارن منتها کم.نمونه ش هم بازارجه هاى هفتگى غذا و هنر دستى هست که گاهى راه اندازى مى شه
راستى من همون جرم شناسم

درست می فرمایید.

پدرام دوشنبه 30 دی 1392 ساعت 14:16

یک مهـنـــدس فمنیست

یاس دوشنبه 30 دی 1392 ساعت 14:44

فامیل های استخون دار و با سابقه همگی زنهای محکم و جون داری دارند...(هزار تا لایک برای این جمله ات)
شدید اینو قبول دارم و این زن های جون دار بچه های بهتری و محکم تری هم به اجتماع تحویل میدن، خیلی تلاش میکنم اونجور زنی باشم ولی نشده، ضعیفم

به نظرم خیلی باید یه خانم خودشو دست کم بگیره که آرزوش لباس سفید عروسی باشه! مراسم عروسی و همه متعلقاتش یک مقطعی از زندگیه. بعدش چی؟ اگر اوضاع اقتصادی جامعه خوب بود و برای مراحل دیگه زندگی مشکلی نبود، از دید من دیگه آرزو نیست یه مرحله هست. اگر هم مثل الان کل جامعه درگیر بود. آرزو کردن همچین چیزی یه ذره دست کم گرفتن یه خانمه.
البته بگما، باز هم این نظر منه و خارج از این وبلاگ سندیت نداره.

بنفشه دوشنبه 30 دی 1392 ساعت 16:34

من چی بگم الان؟!!

باورم نمی شه حرف نداری!
برو دکتر شاید مریض شدی؟

بنفشه دوشنبه 30 دی 1392 ساعت 20:43

یعنی مریض شدم؟!

اره به نظرم، علایمت هم خیلی وخیم می زنه!

یاس سه‌شنبه 1 بهمن 1392 ساعت 09:17

صبح بخیر غربتی، ببخشید می دونم اینجا جای بحث نیست و فقط باید کامنت گذاشت، اما در خصوص عروسی و لباس سپید باید بگم هر چیزی یک ائین داره و لباس سپید هم جزئی از آئین عروسیه که باید باشد و نظر همه زن ها و دخترای عالم همین است؛ حتی اگر بگن نه مهم نیست، شاید ابتدا بدون آئین مرسوم وارد زندگی بشن ولی بعد ها حسرت ان را می خورند که چرا طبق رسم و رسوم و آئین نبو ، حتی اگر در اوج خوشبختی هم باشند.
واتفاقا دست کم گرفتن یه خانم نیست بلکه احترام به خانمه... می بینمت یه روز به خاطر همون خانومی که میگی این جور کار ها براش دست کم گرفتنه، بدو بدویی دنبال تالار و لباس عروس و ....
نمیدونم چرا؟ ولی فکر میکنم من که کامنت میذارم عصبی میشی و دلت نمی خواد جواب بدی، اون فاز منفیت به من میرسه و حس ششمم خبرم می کنه.

من مشکلم با طرز فکره و چیزهایی که به اسم آیین مقدس می شه و سایر مسایل.
با مدل فکر کردن من جور نیست وارد این بحث نمی شوم. نظر شما هم محترم. برای نظرتون تلاش کنید چون همین مراسم هم باعث گردش مالی در بخشی از جامعه می شه و کمک به خانواده هایی و اشتغالزایی. از این نظر می تونم خودمو قانع کنم ولی آیین و آرزو و احترام و ... شرمنده.

یاس سه‌شنبه 1 بهمن 1392 ساعت 12:16

خیلی دوست دارم نظر شما را در این مورد بدانم که آیا انتخاب یک شریک زندگی، همسر، به بهای از دست دادن خانواده مخصوصا پدر و مادر ارزش دارد یا نه؟ من اینو خودخواهی میدانم .. نظر شما چیست: اصلا یه پست مفصل در این مورد بنویس... میخوام یه نفر را توجیه کنم.اسم پست هم بذار من قاط نمیزنم

ببخشیدا، کسی که به یه همچین انتخابی می رسه یعنی هیچی از روشهای حل مساله بلد نیست. هیچوقت نتونسته مشکلی رو بدون داد و بیداد حل کنه (البته از نظر من)
اون آقا یا خانم اصلا" برای ازدواج حداقل در حال حاضر آماده نیست! باید مشکل اصلی که خودشه رو برطرف کنه بعد بخواد حلقه زنجیر اتصال دو خانواده بشه.(باز هم از نظرمن که بجز در این وبلاگ قابل استناد و کاربرد نیست)
پست نمی خواد، به نظرم شما باید با یه کارشناس این جور چیزها رو مطرح کنید نه با یه نفری که از اسمی که برای خودش انتخاب کرده معلومه چه جوری فکر می کنه!

میم سه‌شنبه 1 بهمن 1392 ساعت 14:20

اجازه مهندس من یه چیزی بگم
راستش به نظر من لباس سفید پوشیدن و مراسم گرفتن چیز قشنگیه اما نه همیشه، این کار وقتی ارزش داره که بدونی نباید تا چند سال مشکلات یه شبو به دوش بکشی و زیر بار قرض بری، اما وقتی بخوای به قیمت وام و آزار و اذیت پدر و مادر و مجبور کردنشون به برگزاری مراسم عروسی و فشار مالی فقط برای اینکه یه شب جشن به یاد موندنی داشته باشی مطمن باش که بارها بعدش خودتو لعنت میکنی که چرا همچین کاری کردی
واقعا نمیدونم وقتی میشه با اون پولی که قراره یه مهمانی سه چهار ساعته برگزار بشه و بعضی وقتا هم اونقدری که تصورش میره زیبا نباشه و به هر حال حرف زیاد توش باشه میتونی کارای بهتری بکنی خونه بهتر بگیری یا یه سفر با خیال راحت بری یا حتی اینکه یه اعصاب راحت داشته باشی میای خودتو تو دردسر میندازی
دیدم که میگم حدود 7 سال پیش یکی از برادرام ازدواج کرد و خودشو هلاک کرد که یه مراسم عالی بگیره هنوزم که هنوزه پس لرزه های اون هزینه ها رو داره تحمل میکنه
اما همین پارسال برادر دیگم ازدواج کرد و با همسرش به توافق رسیدن که جشن نگیرن و هر دو با هم تمام تلاششونو کردن تا والدین دو طرفو با حرف منطقی راضی بکنن و موفق هم شدن، بدون اینکه بار مالی سنگینی روی دوش خودشون یا خانواده باشه
به نظر من باید فرهنگ سازی بشه که هم زوجین و هم خانواده ها درک بکنن که واقعا هیچ ضروری نیست تواین شرایط بد مالی خودشون به آب و آتیش بزنن تا عروسی بگیرن
شرمنده پرچونگی کردم اما تو دلم مونده بود این حرفا

حرف حساب از نظر من جواب نداره.

م؛ط سه‌شنبه 1 بهمن 1392 ساعت 16:05

چه روضه ای شد این پست چند نفر منبر رفتند یه مداح هم خبر کن که ختم مجلس رو اعلام کنه

خودم اعلام می کنم، مداح میاد اینجا هم تیراندازی به پا می شه!

بنفشه سه‌شنبه 1 بهمن 1392 ساعت 22:15

آقا من الان هوس لباس سفید کردم حکمتش چیه؟! کفن نباشه یه وقت!؟

خاک به سرم. فکر کنم قراره قورمه سبزی توپی جایی دعوت بشی،لباس سفید بپوشی بخوری بریزی روی لباست پاک نشه.
ته تعبیر هوسهای ما اینجوریه ببم جان.

م؛ط چهارشنبه 2 بهمن 1392 ساعت 10:27

با عرض سلام و خسته نباشید؛با ناهار قیمه داریم؛باتچکر؛خدانگهدار

چون ما دیشب قیمه مامان پز خوردیم، این پُزها بهمون کارگر نمیوفته!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد