دید و بازدید غربتی اینا

چیزایی که خانمها در مورد فامیل غربتی اینا نوشته بودند. گفتم یه پست بنویسم افشاگری کنم در باب اخلاق برجسته خاندان غربتی.


 

 


بابای غربتی یه ذره آدم عجیبیه در برخورد اول. به نظر خیلی روراست و یا بی ادب و بی کلاس به نظر میاد ولی بعد از چندتا برخورد همگی می گن که آدم بی آزاریه که مطمئنی هیچ وقت از طرفش گزندی به آدم نمی رسه. هیچ انتظاری از دیگران نداره و هر رفتاری از بقیه رو می گه قابل قبوله.

عروس روزهای اول خیلی از پدر من می ترسید چون خوب بداخلاقیاشو وقتی توی خونه قانونشو رعایت نمی کرد می دید. بعدش دید که اگر قانون پدر منو رعایت کنه مثلا" دست خیس به دستگیره در نزنه. اتفاقا" خیلی با هم زندگی خوبی خواهند داشت.

مثلا" یکی از دعواهایی که پدر من با عروس داشت در مورد خرید جهیزه ایش بود که برای اولین بار سر عروس داد زد و عروس هم از ترس گریه کرد. پدر من بهش می گفت تا خونه نخریدند، وسیله نخره و اگر می ترسه پولش بی ارزش بشه به جاش سکه بخره ولی مادر عروس هی وسیله می خرید و چون خونه پدرم جا داشت می آوردند اونجا انبار می کردند. یه روز پدر غربتی عروس رو به شدت دعوا کرد که دیگه حق نداره چیزی بخره و اگر پدر غربتی ببینه لوازمو میندازه بیرون که خوب عروس خیلی ترسید.

بعدش که  خونه خریدند و چون اولین خونشون بود کوچیک بود، عروس اعتراف کرد که حالا می فهمم بابات چی می گفت. اگر به حرف مامانم بود می خواست ده دست برام قابلمه بخره ولی بابات جلومو گرفت که دیگه قابلمه داری، حق نداری قابلمه بیاری توی خونه من انبار کنی. عروس به این رفتارها خیلی عادت نداشت و به نظرش فامیل عجیبی بودیم. از بیرون هم به قضیه نگاه کنیم، یه جورایی هم راست می گفت.

یکی از قانونهای فامیل غربتی اینا اینه که نباید دست خالی رفت جایی. از بیرون که به این قضیه نگاه کنی فشار مالی زیادی به آدم میاد ولی پدر غربتی اینو آسون کرده. اولا عروس دوست نداشت و احساس بیکلاسی می کرد ولی الان خودش هم این کارو برای فامیل خودش و دوستاش می کنه.

این دست خالی نبودن اصلا" نباید هزینه بردار باشه. مثلا" ما میریم خونه عروس براش گوجه فرنگی و فلفل ترشی می بریم. اون میاد دمپایی حموم میاره. دفه بعد نون و شلوار ورزشی میبریم. اون چایی صافکن با دوغ میاره. یه بار بستنی میبریم در برگشت اون توری راه آب سینک میاره. یه بار مامان عروس جوراب بافتنی خودشو میاره یه بار ما کِرِم دست ساز بابای غربتی رو می بریم. این کرم با ترکیب مخفیانه توسط بابای غربتی سالی یک بار درست میشه و کسایی که سفارش می دهند از قبل میزان مورد نیازشونو می گن که بابام درست کنه. اشانتیونشو برای کسایی می بریم که از لوازم طبیعی دوست دارند استفاده کنند. این کرم رو من برای دوستام و فامیل هر سال به ایتالیا، کانادا و سوئد می فرستم. فکر نکنید کم الکیه.

در مورد کاردستی خودم بگم. یه بار عروس توی خیابون یه تکه چوب پیدا کرده بود از اینایی که از بریدن درختها توی فصل زمستون، شهرداری می ذاره کنار. اومد به من نشون داد که به نظرت چه کارش کنیم. من چوبو آوردم کارگاه به دکتر چوبکی نشون دادم و به پیشنهاد دکتر چوبکی با سه حرکت، قیژ، قیژ، قیژ، تبدیل شد به جا شمعی. بعدا" یه بار توی خونه عروس غربتی اینا. عروس جلوی خانم دوست برادرم، گفت که شمعدونی رو از یه حراجی لوازم آوانگارد ایتالیایی خریده و بنده خدا خانمه خیلی ابراز علاقه کرد که اگر بعدا" از اینا دیدیم براش بخریم. ما هم اینجوری به هم نگاه کردیم.

البته فکر نکنید که عروس خیلی خوشبخته ها، اونم بعضی اوقات از دست ماها قاط زده. از اینکه با یه آدمی زندگی می کنه که خیلی دنبال پول نیست، داره حرص می خوره. مامان غربتی وظایف خودشو به عنوان مادرشوهر به نحو احسن انجام میده و بعضی اوقات یه چیزایی به عروس می گه که من که بچه اش هستم، مغزم داغ می شه.

ولی خوب در کل می گه ، به دلیل فاصله ای که نگه می دارید که اونم از طرف پدرم اجباریه، راحت تر از دوستاشه.

نظرات 18 + ارسال نظر
تکتم (دکتر آشپز) پنج‌شنبه 21 آذر 1392 ساعت 11:33 http://drashpaz2.persianblog.ir/

میدونی من فکر می کنم یه خواهرشوهر و پدرشوهر منطقی داشتن به دنیایی می ارزه. مادرشوهر منم گاهی مغز داغ کن میشه اما خواهرشوهرم ( پدرشوهر ندارم) خیلی منطقی و مهربونه و اینجور مواقع به اون پناه می برم که مثل سوپاپ عمل میکنه.

راستی برای کد وبلاگت یه راه حل پیدا کردم : قبل از پست مطلب بدون نگاه کردن به کدی که داده کد رو رفرش می کنم و کد جدید رو میزنم. بعد از این کار دیگه ارور نداده !

از این نظر نتیجه می گیریم که من گلم، حرف ندارم.
یه پست باید بذارم برای وقتی که عروس نمی دونسته با من چه جوری رفتار کنه. برادرم براش یه سریال می گیره ببینه. بعدش می گفت تازه فهمیدم چه جوری هستی. به نظرش کلا" در هیچ موردی نظری ندارم.

م؛ط پنج‌شنبه 21 آذر 1392 ساعت 12:20

سلام؛داشتن خانواده ی همسر منطقی ولی عجیب و غریب قابل تحمله ولی خاندان شوهری که فقط تموم زندگیشون شده بشور و بساب و وسواس و بررسی خونه ی عروسها جهت تمیزی و نبودن خاک و ... خیلی سخته؛ وای خواهر دلم پره پر

اَاَاَاَاَاَاَاَاَاَاَاَاَاَاَاَ، این دیگه خیلی نوبره، البته بگما مرغ همسایه غازه همیشه

معماری مسکونی سنتی ژاپن پنج‌شنبه 21 آذر 1392 ساعت 12:21

من از معماری سنتی ژاپنی خیلی خوشم می آید ، البته ژاپنی ها هم آپارتمانها و خانه های مدرن غربی هم دارند، ولی در معماری سنتی ژاپنی همانطور که شاید در فیلم ها دیده باشید با یک حرکت تمام دیوارهای چوبی اطاق ها که کشوئی هستند جمع می شود و یک اطاق بزرگ درست می شود و وقتی به اطاق بزرگ نیازی نباشد دوباره دیوارهای چوبی کشوئی را با یک حرکت درست می کنند. و چندین اطاق کوچک ایجاد می شود این سبک معماری در ایران قابل اجرا است؟ مثلاً چندین اطاق کوچک را با دیواره های چوبی کشوئی درست کنیم که با جمع شدن دیوارها بتوان مثلاً عروسی یا مجلس روضه و عزاداری گرفت؟

سؤال دوم: دیوارهای چوبی در مقابل آتش سوزی و زلزله مقاومند؟

بله.

تصاویر مربوط به نمای چوبی . پستهایی کهtag چوب رو دارند رو نگاه کنید. می بینید که در جایی داریم چوب رو می سوزانیم ولی فقط سطح چوب زغال می شه و این زغال خودش مثل عایق عمل می کنه و از سوختن پیشتر چوب جلوگیری می کنه. سوختن چوب با سوزاندن چوب فرق می کنه. در سوزاندن ما عوامل افزایش آتش رو آماده می کنیم. مثلا" جریان هوا را افزایش می دهیم یا سطح زغال شده را برمیداریم تا چوب بیشتری بسوزد.
در مورد چوبهای ساختمانی، درحال حاضر با پوششهایی نسوزند هنوز علم به اینجا نرسیده است که کاملا" مقاوم باشند ولی اگر بخواهید از ساختمانی که دیوار چوبی دارد و در حال سوختن است فرار کنید، زمان بیشتری نسبت به ساختمانهای فولادی و بتونی دارید. یه search بکنید!
چوب 15 دقیقه بعد از فولاد و 30 دقیقه بعد از بتون فرو می ریزد. ببینید برجهای تجارت جهانی هم در برابر آتش سوزی مقاوم نبودندو فروریختند. در مباحث ساختمانی بحث فرو ریختن و مقاومت تا حتی لحاظ می شود و بعد از آن نجات افراد بیشتری از ساختمان در زمان کوتاه تر مهم است.

Asghari پنج‌شنبه 21 آذر 1392 ساعت 13:15

خدا رو شکر یک عده ای پیدا شدن تو دنیا که ما احساس تنهایی نکنیم. خاندان ما هم عجیب و غریب هستن و ارتباط برقرار کردن باهاشون خیلی آسون نیست. ولی عروس ما واقعا اعجوبه ای هست برا خودش. اصلا به قوانین خونه ما احترام که نمیذاره هیچ. خودش قانون جدید وضع میکنه و البته توقع داره ما قوانین خونه اونا رو تو خونه خودمون اجرا کنیم. خیلی از این حرکتش حرصم میگیره. مثلا نمیفهمه پس از استفاده از دستشویی حتما باید درو ببنده و میگه ما تو خونه خودمون هم همینطور هستیم!!!!

البته بگما، بجز اینکه ما خیلی گلیم، قانونهامون هم خیلی گله!!!

فرشته پنج‌شنبه 21 آذر 1392 ساعت 14:04

بابت سر بنفشه داد نزنه یه موقع؟ بنفشه لطیفه تحمل نداره

اوگییییییییییییی

پدرام پنج‌شنبه 21 آذر 1392 ساعت 14:05

اسم سریاله چی بود

big bang theory

بنفشه پنج‌شنبه 21 آذر 1392 ساعت 22:09

اووووووف! چقدر عجیب غریب! چقدر خفن!
از خودت و داداشت نگفتی که؟!
راستی اون کرم توش چیه؟! نرم کنندس دیگه

ما خیلی کار درستیم.
اون دیگه در قالب کلمات نمی گنجه.
ترکیبشsecret. آره نرم کننده است.

رها جمعه 22 آذر 1392 ساعت 13:57 http://khoshbakhtkhan.blogfa.com

من همچنان معتقدم که ملت خاندان شوهر دارم ما هم داریم
پ.ن: یکی از آرزوهای من اینه که خواهرشوهر و پدرشوهرم مثل برادرشوهر و جاریم "در هیچ موردی نظری نداشته باشه" حالا مادر شوهره بنده خدا گاهی هم نظر داشته باشه میشه با لبخند تحمل کرد

آره این نظر نداشتن بهترین سلاحه، آدم درگیر مسایل بعدیش نمی شه.

آسمانه جمعه 22 آذر 1392 ساعت 18:07 http://asemaneh2007.blogfa.com

توری راه آب سینک اما به نظرم رسم خوب و جالبیه مخصوصا که کم هزینه س
این هنرمندیتون رو هی گوشزد میکنی دیگه

چه کنم دیگه!

مینا شنبه 23 آذر 1392 ساعت 09:55

آخی دلم واسه همتون سوخت با این فک و فامیل شوهر. منم فامیل شوهرم یه سری اخلاقای خاص دارن ولی در عوض اینقد خوبن که آدم ازشون چشم پوشی میکنه. مخصوصا برادر بزرگه همسری که یه تیکه ماههههههههههههههه. از بس خوبن دوستای مجردم میگن همسری داداش مجرد دیگه ای نداره؟؟؟؟؟؟؟ ولی خوب چه میشه کرد همسری ته تغاریشون بود.

من نظری ندارم!

پدرام شنبه 23 آذر 1392 ساعت 10:02

مهندس جان، شما به عنوان یک متخصص میشه توضیح بدی که این big bang theory چی میخواد بگه و نقاط اشتراک و افتراقش با شما در چه مواردیه

راستش هیچی نمی خواد بگه!

پدرام شنبه 23 آذر 1392 ساعت 10:17

یعنی شما سعی میکنید در دنیای بیرونی چیزی نگی و بیان این ناگفته ها رو به دنیای مجازی منتقل کنی

دنیای بیرونی کجاست؟ همش بیرونه که!
والا نفهمیدم چی گفتی.

ققنوس شنبه 23 آذر 1392 ساعت 10:31 http://ghoghnooshope.blogfa.com/

سلام
شیفته اون قانون پدرت شدم... آدم فهمیده و با شعور و دنیا دیده به این می‌گن....
عروس تون خیلی هم دلش بخواد همیچین خانواده غربتی را داشت باشه.
راستی غربتی جان
چرا اینقدر ما را اذیت می کنی... من برای دیدن وب تو مجبورم هی برم فایرفاکس... اکسپلرور خوب نشون نمی ده و کامنت هم قبول نمی‌کنه.

والا به مولا، من هی می گم ما گلیم، اینم یه تایید دیگه.
اینجارو دوست می دارم. نمی رم جای دیگه!

سؤال یک: در مورد خانه های سنتی ژاپنی، شما این شکل خانه سازی را توصیه می کنید؟ یعنی مثلاً فقط سرویس بهداشتی و یک یا دو اطاق دارای دیوار معمولی داشته باشد ولی تمام طبقات ساختمان از دیوارهای کشوئی چوبی تشکیل گردد که بتوان براحتی مجلس روضه و جشن عروسی در آن برگزار کرد (یعنی براحتی تمام دیوارهای کشوئی چوبی را جمع کرد و یک سالن بزرگ درست کرد)

سؤال دوم: قصه این چوب برمه ای چیه؟ و قیمت اش برای خانه سازی مناسبه؟ چون ظاهراً طبق این خبر در بندرعباس موجود است
«ضریح جدید حرم مطهر امام حسین(ع)
چوب میانماری ، وزن چوب های به کاررفته در ضریح مظهر حدود 5.5 تن است. این چوبها طبق شناسنامه روی آنها در سال 2003 از درخت ساج و جنگلهای کشور میانمار درجنوب آسیا تامین شده است. چوبی که بالاترین طول عمر و مقاومت را داراست. گروهی که برای خرید چوب ضریح، راهی بندر عباس شدند چوب را که متعلق به جنگل‌های برمه و صاحب آن یک تاجر سنی بود خریداری کردند که وقتی این فرد سنی مطلع شد که این چوب برای چه کاری قرار است مورد استفاده قرار گیرد استقبال کرد.»

اگر منظور استفاده از ساختمان، برگزاری مجالسه. من توصیه می کنم. چرا که نه. ساختمان هم مثل لباس بر اساس کاربردش طراحی میشه. اگر کاربرد خاص بخواهید خوب طراحی خاص هم لازم دارد.

چوب جز لوازم فاخر و در نتیجه بسیار گران در خانه سازی است. رفتار چوب در زلزله و آتش سوزی بسیار مناسب برای حفظ ساختمان و افراد داخل آن است.
در حال حاضر ساختمانی که اسکلتش از چوب باشد تا اینکه کاملا" چوبی و به اصطلاح log باشد از متری 2 میلیون شروع می شود. توجه داشته باشید که این رقم فقط خود ساختمان و بدون محاسبه ارزش زمین است. چوب جز مصالح luxury یا لوکس و در عین حال ماندگار، حساب می شود. چوب ساختمانی باید مورد پروسس قرار بگیرد و این امر قیمت آن را بالا می برد. چوبی که امروز بکار می رود حداقل 3 سال پیش بریده شده است. اگر هزینه های حمل مثلا" از برمه تا ایران را هم حساب کنید هزینه اش سر به فلک می کشد.

سما شنبه 23 آذر 1392 ساعت 11:35

سلام قانون های پدرتون صد درصد درستند منم تقریبا همچین قوانینی رو برا خودم دارم اصلا چه معنی داره آدم جنس اضافه بخره و هی انبار کنه؟دست خالی جایی نرفتن هم اتفاقا باکلاس تره چون نشون دهنده دست و دلبازی و سخاوتمندی آدمه کلا غربتی جان پدر نمونه ای داری عروس هم باید به داشتن همچین پدر شوهری افتخارکنه.

ببینید ما چقدر گلیم

سلام
من دارم میرم عصر میام. ولی یه پست محض خاطر تو گذاشتم. برو ببین.
پشت کامپیوترم جلز جلز میکنه بوی سیم سوخته میاد اگر عصر روشن نشه نفرین توئه !!!!!

م؛ط شنبه 23 آذر 1392 ساعت 13:42

سلام عزیزم؛ خواهرهای شوهر من برخلاف شما خیلی نظر دارند در هر زمینه ای که بگی حتی دما داشتیم خونه میساختیم در مورد پی ساختمون نظر می دادند راستی نگفتی جدیدا با چه سرچ هایی به وبلاگت اومدند


جدیدا" بشتر با اسم وبلاگ و مصالح مربوط به کارمون، یعنی معنی دار شده. از پاقدم دکتر تکتم یه ip هست که با search های آشپزی میاد اینجا مثل روش درست کردن ماست یا خامه زدن!!!!!!!!!!!!!!!!

تکتم (دکتر آشپز) یکشنبه 24 آذر 1392 ساعت 12:43 http://drashpaz2.persianblog.ir/

درست کردن ماست رو بگو! بیا وقتی اون دستگاه لیزرتون داغ میکنه یه پتو بنداز روش از حرارتش برای مایه زدن ماست استفاده کن! نهایتش ماست مزه دار با طعم دودی میده بیرون دیگه

می خوای با دستگاه لیزر جا تکمه در بیاریم اگر راحتید؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد